کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نجم ثانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
نجم مشهدی
لغتنامه دهخدا
نجم مشهدی . [ ن َ م ِ م َ هََ ] (اِخ ) به روایت مجالس النفایس جامه بافی میکرده است . او راست :سرم آن به که ز سودای تو در پا باشدچون ندیدم سر آنت که سر ما باشد.(از مجالس النفایس ترجمه ٔ حکیم شاه محمد قزوینی ص 254).
-
نجم آباد
لغتنامه دهخدا
نجم آباد. [ ن َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش جعفرآباد شهرستان ساوه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
-
نجم آباد
لغتنامه دهخدا
نجم آباد. [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اردوغش بخش قدمگاه شهرستان نیشابور. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
نجم آباد
لغتنامه دهخدا
نجم آباد. [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سلطان آباد بخش حومه ٔ شهرستان سبزوار، در 62 هزارگزی شمال شرقی سبزوار و 12 هزارگزی سلطان آباد در دامنه ٔ معتدلی واقعاست و 150 تن سکنه دارد. محصولش غلات و میوه ها و شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیائی ای...
-
نجم آباد
لغتنامه دهخدا
نجم آباد. [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان غار شهرری ، در 12 هزارگزی جنوب شهرری و 6 هزارگزی مغرب راه ورامین در جلگه ٔ معتدلی واقع است و 122 تن سکنه دارد. آب از قنات ، محصولش غلات و صیفی و چغندرقند، شغل اهالی زراعت است ، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)...
-
نجم آباد
لغتنامه دهخدا
نجم آباد. [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش جویمند شهرستان گناباد، در 24 هزارگزی جنوب غربی گناباد در دامنه ٔ گرمسیری واقع است و 189 تن سکنه دارد. آبش از قنات و محصولش غلات و زعفران و شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
-
نجم آباد
لغتنامه دهخدا
نجم آباد. [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نوق شهرستان رفسنجان ، در 72 هزارگزی شمال غربی رفسنجان بر کنار جاده ٔ رفسنجان به بافق در جلگه ٔ سردسیری واقع است و 100 تن سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش غلات و پسته و پنبه و شغل اهالی زراعت و گلیم بافی و کرب...
-
نجم آباد
لغتنامه دهخدا
نجم آباد. [ ن َ ] (اِخ ) قصبه ای است از دهستان افشاریه ٔساوجبلاغ شهرستان کرج ، در 48 هزارگزی مغرب کرج و 18 هزارگزی جنوب راه کرج به قزوین در جلگه ٔ معتدلی واقعاست و 2674 تن سکنه دارد. آبش از قنات و محصولش غلات و صیفی و بنشن و چغندرقند و لبنیات و شغل ا...
-
نجم آباد
لغتنامه دهخدا
نجم آباد. [ ن َ ](اِخ ) ده کوچکی است از دهستان چناران بخش حومه و ارداک شهرستان مشهد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
نجم الائمة
لغتنامه دهخدا
نجم الائمة. [ ن َ مُل ْ اَ ءِم ْ م َ ] (اِخ ) محمدبن حسن استرآبادی ، ملقب به نجم الدین و رضی الدین و نجم الائمه . رجوع به رضی الدین استرآبادی شود.
-
نجم البحر
لغتنامه دهخدا
نجم البحر. [ ن َ مُل ْ ب َ ] (ع اِ مرکب ) رجوع به ستاره ٔ دریایی شود.
-
نجم الدولة
لغتنامه دهخدا
نجم الدولة. [ ن َ مُدْ دَ ل َ ] (اِخ ) عبدالغفار (حاج میرزا...) اصفهانی ،ملقب به نجم الدولة. از دانشمندان متأخر است . وی ریاضیات قدیمه را نزد پدر خویش میرزا علی محمد فراگرفت ،سپس در دارالفنون به تحصیل علوم جدید و به خصوص ریاضی پرداخت . وی سالها به ا...
-
نجم الدین
لغتنامه دهخدا
نجم الدین . [ ن َ مُدْ دی ] (اِخ ) (شیخ ...) عبداﷲبن محمدبن محمدبن علی اصفهانی ، ملقب به شیخ نجم الدین . از اکابر عرفای قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هجری و شاگرد شیخ ابوالعباس مرسی است . به سال 663 متولد شد. پس از تحصیل فقه و اصول تصوف به مصر سفرکرد و ب...
-
نجم الدین
لغتنامه دهخدا
نجم الدین . [ ن َ مُدْ دی ] (اِخ ) (شیخ ...) محمودبن محمدبن اسعد، مکنی به ابوالفتح و ملقب به شیخ نجم الدین . از عرفا و زهاد قرن هشتم هجری ِ شیرازاست . وی به سال 740 هَ .ق . در شیراز وفات یافت . رجوع به شدالازار ص 206 شود.
-
نجم الدین
لغتنامه دهخدا
نجم الدین . [ ن َ مُدْ دی ] (اِخ ) (شیخ ...)حسن دهلوی . عارف و شاعر پارسی گوی هندی است . اصل وی را از سیستان دانسته اند. به سال 651 هَ . ق . تولد یافت و در هشتادوهفت سالگی به سال 735 درگذشت . با امیرخسرو دهلوی معاصر و از مریدان و برکشیدگان شاه نظام ا...