کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نایچه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نایچه
/nāyče/
معنی
۱. نای کوچک.
۲. لولۀ کوچک.
۳. (زیستشناسی) = نایژه
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
bronchiole, tubule
-
جستوجوی دقیق
-
نایچه
فرهنگ فارسی معین
(چ ) (اِمصغ .) نای کوچک ، لولة کوچک .
-
نایچه
لغتنامه دهخدا
نایچه . [ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) مصغر نای . نای کوچک . (ناظم الاطباء). نَیچه . رجوع به نیچه شود. || نی کوچکی که جولاه به کارمی برد. || نوعی از مار. (ناظم الاطباء).
-
نایچه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مصغرِ نای] ‹نیچه› [قدیمی] nāyče ۱. نای کوچک.۲. لولۀ کوچک.۳. (زیستشناسی) = نایژه
-
واژههای مشابه
-
نایچه بند
لغتنامه دهخدا
نایچه بند. [ چ َ /چ ِ ب َ ] (نف مرکب ) سازنده ٔ نایچه . (ناظم الاطباء).
-
نایچه بندی
لغتنامه دهخدا
نایچه بندی . [ چ َ / چ ِ ب َ ] (حامص مرکب ) نایچه سازی . شغل نایچه بند. (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
نیچه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مصغرِ نی] neyče = نایچه
-
flageolet
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فلاگولت، نی لبک، نایچه
-
bronchus
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برونش، نایژه، نایچه
-
bronchi
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برونش، نایژه، نایچه
-
flageolets
دیکشنری انگلیسی به فارسی
fageolets، نی لبک، نایچه
-
نایچ
لغتنامه دهخدا
نایچ . [ ی ِ ] (اِ) نایی باشد که مطربان نوازند. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از جهانگیری ). رجوع به نایچه و نَیچه شود.
-
ناژه
لغتنامه دهخدا
ناژه . [ ژَ / ژِ ] (اِ) زبانه ٔ قپان . (برهان قاطع) (آنندراج ). زبانه ٔ ترازو. زبانه ٔ قپان . (ناظم الاطباء). مصحف ناره است . (برهان قاطع چ معین حاشیه ٔ ص 2098). رجوع به ناره شود. || (اِ مصغر) نی . قصبه . (یادداشت مؤلف ). نایژه . نایچه . رجوع به نای...
-
نایزه
لغتنامه دهخدا
نایزه . [ زَ / زِ ] (اِ مصغر) نایژه . (ناظم الاطباء). از نای (قصب ) + یزه (صورتی از ایزه ، علامت تصغیر). نایچه . نای خرد. (یادداشت مؤلف ). || نی باریک مجوف که جولاهان ماشوره سازند. (از حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ). || چوب مجوف . انبانچه . محقنه . (ح...