نایزه . [ زَ / زِ ] (اِ مصغر) نایژه . (ناظم الاطباء). از نای (قصب ) + یزه (صورتی از ایزه ، علامت تصغیر). نایچه . نای خرد. (یادداشت مؤلف ). || نی باریک مجوف که جولاهان ماشوره سازند. (از حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ). || چوب مجوف . انبانچه . محقنه . (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ) || لوله . مبزله . نایژه . (یادداشت مؤلف ): بلبل الکوز؛ نایزه ٔ آن (کوزه ) که از آن آب میریزد. رجوع به نایزه شود. || آب چکیدن . (فرهنگ اسدی ) (اوبهی ). || مجازاً، اشک . (یادداشت مؤلف ) :
نه از خواب و از خورد بودش مزه
نه بگسست از چشم او نایزه .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.