کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نافقاء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نافقاء
لغتنامه دهخدا
نافقاء. [ ف ِ ] (ع اِ) یکی از سوراخهای کلاکموش که نهان دارد آن را و دیگری را ظاهر کند. (منتهی الارب ) (از معجم متن اللغة) (از اقرب الموارد). و گویند که چون از جانب قاصعاء آیند به نافقاء سر زند و بیرون رود. (منتهی الارب ). یکی از دوسوراخ و روزنه ٔ لان...
-
جستوجو در متن
-
نوافق
لغتنامه دهخدا
نوافق .[ ن َ ف ِ ] (ع اِ) ج ِ نافقاء. رجوع به نافقاء شود.
-
تنفیق
لغتنامه دهخدا
تنفیق . [ ت َ ] (ع مص ) به نافقاء بیرون آمدن کلاکموش . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). خارج شدن یربوع از نافقاء خود. (از اقرب الموارد). || درسوراخ شدن موش . (تاج المصادر بیهقی ). داخل شدن یربوع در نافقاء، ضد است . (از اقرب الموارد). || نافق...
-
متنفق
لغتنامه دهخدا
متنفق . [ م ُ ت َ ن َف ْ ف ِ ] (ع ص ) کسی که از نافقاء بیرون آورد کلاکموش را. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
منافقة
لغتنامه دهخدا
منافقة. [ م ُ ف َ ق َ ] (ع مص ) با کسی دورویی کردن . نفاق . (المصادر زوزنی ). دورویی کردن . (دهار) (تاج المصادر بیهقی ). دورویی کردن ، یعنی کفر پوشیدن و ایمان آشکار کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). پنهان داشتن کفر به دل و آشکار ساخ...
-
انتفاق
لغتنامه دهخدا
انتفاق . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) در راه تنگ درآمدن . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (آنندراج ). در نَفَق (راه باریک در زمین که بسوی جایی رود) داخل شدن . (از اقرب الموارد). || به نافقاء بیرون آمدن کلاکموش . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). || ناف...
-
نفقة
لغتنامه دهخدا
نفقة. [ ن ُ ف َ ق َ ] (ع اِ) یکی از سوراخ های نهانی کلاکموش . (منتهی الارب ) (از المنجد). نافقاء. (از اقرب الموارد). نفقاء. (المنجد).
-
تنفق
لغتنامه دهخدا
تنفق . [ ت َ ن َف ْ ف ُ] (ع مص ) از نافقاء بیرون آوردن کلاکموش را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
مُنَافِقُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
منافقان - دو رويان (کلمه منافق اسم فاعل از باب مفاعله از ماده نفاق است ، که در عرف قرآن به معناي اظهار ايمان و پنهان داشتن کفر باطني است .اصل اين كلمه از نفق به معني تونل و راهي است که از زير زمين برود ، مانند عبارت "فان استطعت ان تبتغي نفقا في الأرض...
-
مُنَافِقِينَ
فرهنگ واژگان قرآن
منافقان (کلمه منافق اسم فاعل از باب مفاعله از ماده نفاق است ، که در عرف قرآن به معناي اظهار ايمان و پنهان داشتن کفر باطني است .اصل اين كلمه از نفق به معني تونل و راهي است که از زير زمين برود ، مانند عبارت "فان استطعت ان تبتغي نفقا في الأرض "، سوراخ ...
-
نَافَقُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
نفاق و دوروئي کردند (ازنفاق که در عرف قرآن به معناي اظهار ايمان و پنهان داشتن کفر باطني است .اصل اين کلمه از نفق به معني تونل و راهي است که از زير زمين برود ، مانند عبارت "فان استطعت ان تبتغي نفقا في الأرض "، سوراخ و لانه موش صحرائي را نيز نافقاء مي...
-
نِّفَاقِ
فرهنگ واژگان قرآن
نفاق - دو رويي (نفاقدر عرف قرآن به معناي اظهار ايمان و پنهان داشتن کفر باطني است .اصل اين کلمه از نفق به معني تونل و راهي است که از زير زمين برود ، مانند عبارت "فان استطعت ان تبتغي نفقا في الأرض "، سوراخ و لانه موش صحرائي را نيز نافقاء مي نامند و م...
-
مُنَافِقَاتُ
فرهنگ واژگان قرآن
زنان منافق - زنان دو رو (کلمه منافق اسم فاعل از باب مفاعله از ماده نفاق است ، که در عرف قرآن به معناي اظهار ايمان و پنهان داشتن کفر باطني است .اصل اين كلمه از نفق به معني تونل و راهي است که از زير زمين برود ، مانند عبارت "فان استطعت ان تبتغي نفقا في ...
-
نفق
لغتنامه دهخدا
نفق . [ ن َ ف َ ] (ع اِ)راه باریک در زمین که به سوی جائی رود. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از المنجد). سمج که راه گذر دارد. (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 100). سوراخ و سردابه . (مهذب الاسماء). تونل . (یادداشت مؤلف ). قوله تعالی : نفقاً فی الارض او سلماً فی...