کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناظم الاسلام کرمانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ناظم الاسلام کرمانی
لغتنامه دهخدا
ناظم الاسلام کرمانی . [ ظِ مُل ْ اِ م ِ ک ِ ] (اِخ ) محمدبن علی . از فضلا و مؤلفین معروف کرمان و صاحب «تاریخ بیداری ایرانیان »، به سال 1280 هَ . ق . در کرمان متولد شد. پس از فراگرفتن مقدمات علوم ادبی پارسی و عربی ، فقه و اصول در کرمان و تحصیل منطق و...
-
واژههای مشابه
-
کهریز ناظم
لغتنامه دهخدا
کهریز ناظم . [ ک َ ظِ ] (اِخ ) دهی از دهستان آورزمان است که در شهرستان ملایر واقع است و 446 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
ابن ناظم
لغتنامه دهخدا
ابن ناظم . [ اِ ن ُ ظِ ] (اِخ ) بدرالدین محمدبن محمدبن مالک .ادیب نحوی ، فرزند ابن مالک صاحب الفیه . او علاوه بر ادب در فقه و اصول نیز دست داشت . و علوم ادبیه را درشام نزد پدر آموخت و پس از نقار و کدورتی میان پسر و پدر به بعلبک رفت و بتدریس اشتغال ور...
-
حسین ناظم
لغتنامه دهخدا
حسین ناظم . [ ح ُ س َ ن ِ ظِ ] (اِخ ) رجوع به حسین داغستانی شود.
-
ناظم تبریزی
لغتنامه دهخدا
ناظم تبریزی . [ ظِ م ِ ت َ ] (اِخ ) محمد صادق ، معروف به صادقا. نصرآبادی آرد: «ساکن عباس آباد اصفهان بود... فی الجمله تحصیلی کرده بود، خود را از قید تعلق فارغ ساخت مدتی در مکه ٔ معظمه ساکن شده بود و اوقات صرف عبادت و مجالست اهل حال می کرد، تذکره ٔ مخ...
-
ناظم خلوت
لغتنامه دهخدا
ناظم خلوت . [ ظِ م ِ خ َوَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) داروغه ٔ خلوتخانه . (آنندراج ). کسی که نظم خلوتخانه ٔ شاهی را عهده ار است .
-
ناظم شیرازی
لغتنامه دهخدا
ناظم شیرازی . [ ظِ م ِ ] (اِخ ) معروف به نظاما. از شاعران قرن یازدهم هجری و معاصر باصفویه است ، به روایت نصرآبادی به شغل بنائی اشتغال داشته و مدتی سالم تخلص می کرده سپس تخلص ناظم را اختیار کرده است . او راست :خرامش گرچه در هر گام صیدی در کمین داردنگا...
-
ناظم فیروزآبادی
لغتنامه دهخدا
ناظم فیروزآبادی . [ ظِ م ِ ] (اِخ ) (مولانا...) متخلص به ناظم . از اهالی فیروزآباد میبد و از شاعران قرن یازدهم است ، به روایت مؤلف جامع مفیدی : وی در بدایت حال سفری به هند کرده است و به سال 1065 به فیروزآباد میبد برگشته . او راست :اندوخته ناظم دگری ...
-
ناظم قمی
لغتنامه دهخدا
ناظم قمی . [ ظِ م ِ ق ُم ْ می ] (اِخ )مؤلف نگارستان سخن آرد: ناظم خان شاه فارغا مقامش بلده ٔ قم است و ... به هند از حضور شاه فرخ سیر به خطاب ناظم خانی مخاطب گردید و با سیدعبدالحسین بلگرامی محبت می ورزید» . او راست :تلاش بی قراری باعث آرام شد دل راطپ...
-
ناظم منشی
لغتنامه دهخدا
ناظم منشی . [ ظِ م ِ م ُ ] (اِخ ) ابن علی بنارسی . از شاعران پارسی گوی هندوستان است . مؤلف صبح گلشن آرد: «ناظم منشی فرزند علی بنارسی خلف شیخ روشن علی . از علوم متداوله بهره ٔ کافی داشت و به نظم فارسی توجه می گماشت » . او راست :نی بوی گل نه سیر گلستا...
-
ناظم هروی
لغتنامه دهخدا
ناظم هروی . [ ظِ م ِ هََ رَ] (اِخ ) فرخ حسین (ملا...)، متخلص به ناظم . از شاعران قرن یازدهم هرات است ، وی سفری به بنگاله کرده ، و در همانجا رحل اقامت افکنده و به روایت مؤلف تذکره ٔ مرآةالخیال به سال 1068 هَ . ق . درگذشته است . او را با نصرآبادی نیز ...
-
ناظم یزدی
لغتنامه دهخدا
ناظم یزدی . [ ظِ م ِ ی َ ] (اِخ ) از شاعران قرن یازدهم هجری و معاصر با صفویه است . نصرآبادی آرد: «در کمال ساده لوحی و درویشی است مدتی درهند بود... شعر بسیاری گفته مرا این بیت خوش آمد:سرو از پای درافتاده چمن را چه کندآدمی زاده ٔ بی چیز وطن را چه کند.(...
-
ناظم آباد
لغتنامه دهخدا
ناظم آباد. [ ظِ ] (اِخ ) (... مستعلی ) از دهات دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان اهر است و در 13هزارگزی مشرق اهر و پانصدگزی جاده ٔ شوسه ٔ اهربه خیاو، در منطقه ٔ کوهستانی معتدل هوائی واقع است و128 تن سکنه دارد. آبش از چشمه تأمین می شود، محصولش غلات و حبو...
-
ناظم آباد
لغتنامه دهخدا
ناظم آباد. [ ظِ ] (اِخ ) دهی است از دهات لواسان کوچک بخش افجه ٔ شهرستان تهران . درسه هزارگزی جنوب شرقی گلندوک و به فاصله ٔ سه هزارگزی راه شوسه در دامنه ٔ سردسیری قرار دارد. سکنه ٔ آن 57 نفر است . آبش از رودخانه افجه تأمین می شود. محصولش غلات و بنشن ...