کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نادلپذیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نادلپذیر
مترادف و متضاد
ناپسند، نادلچسب، نامطبوع، نامطلوب، نامقبول ≠ دلپذیر
دیکشنری
unpleasant
-
جستوجوی دقیق
-
نادلپذیر
واژگان مترادف و متضاد
ناپسند، نادلچسب، نامطبوع، نامطلوب، نامقبول ≠ دلپذیر
-
نادلپذیر
لغتنامه دهخدا
نادلپذیر. [ دِ پ َ ] (ن مف مرکب ) هر آنچه خوشایند نباشد. (ناظم الاطباء). ناخوشایند. نادلنشین . نادلپسند. نامطبوع : بدو گفت شاه ، ای زن آرام گیرچه گوئی سخنهای نادلپذیر. فردوسی .بدو گفت طوس ای سپهدار پیرچه گوئی سخن های نادلپذیر. فردوسی .تو بندوی را سر ...
-
جستوجو در متن
-
نادلچسب
واژگان مترادف و متضاد
ناخوشگوار، نادلپذیر، نامطبوع ≠ دلچسب
-
نادلنشین
واژگان مترادف و متضاد
ناخوشگوار، نادلپذیر، نادلچسب، نامطبوع ≠ دلنشین
-
ناخوشایند
واژگان مترادف و متضاد
تلخ، ثقیل، ناپسند، نادلپذیر، ناگوار، نامطبوع، نامطلوب، ناهماهنگ ≠ خوشایند
-
نامطبوع
واژگان مترادف و متضاد
ناپسند، ناخوشایند، نادلپذیر، نادلپسند، نادلچسب، نادلنشین، نفرتانگیز ≠ مطبوع
-
نادلچسب
لغتنامه دهخدا
نادلچسب . [ دِ چ َ ] (نف مرکب ) ناپسند. (ناظم الاطباء). ناخوشایند. نادلپذیر. نادلپسند.
-
ناپسند
واژگان مترادف و متضاد
بد، رکیک، زشت، سخیف، سوء، قبیح، کریه، مذموم، مذموم، مستهجن، مکروه، ناخوشایند، ناخوشایند، نادلپذیر، ناشایسته، ناگوار، نامحمود، نامستحسن، نامطبوع، نامطبوع، نامطلوب، نامعقول، نامقبول، ناموزون، نکوهیده ≠ مطلوب
-
ناخوش آیند
لغتنامه دهخدا
ناخوش آیند. [ خوَش ْ / خُش ْ ی َ ] (نف مرکب ) چیزی که خوش آیند و مطبوع و دلپسند نباشد. (ناظم الاطباء). نادلپسند. نادلپذیر. که مطبوع نیست . که مورد پسند خاطر نیست . ناملایم . نامطبوع . نامقبول .
-
نادلپسند
لغتنامه دهخدا
نادلپسند. [ دِ پ َ س َ ] (ن مف مرکب ) که پسند دل نباشد. که دل آن را نپسندد. نادلپذیر. نامطبوع : سهی سرو ترا بالا بلند است ببالاتر شدن نادلپسند است . نظامی .جهان گرچه زیر کمند آمدش نکرد آنچه نادلپسند آمدش . نظامی . || نامقبول . مطرود. نکوهیده :بر آزاد...
-
کور و کبود
لغتنامه دهخدا
کور و کبود. [ رُ ک َ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) ناقص و رسوا. نادلپذیر. مقرون به رنج و آفت . تعبیری است که در آثار قدما و مثنوی و دیوان کبیر، گاه به معنی وصفی استعمال می شود. (شرح مثنوی شریف جزو نخستین از دفتر اول تألیف بدیعالزمان فروزانفرص 226). رجوع ...
-
دلپذیر
لغتنامه دهخدا
دلپذیر. [ دِ پ َ ] (ن مف مرکب ) دل پذیر. دل پذیرفته . که دل آنرا بپذیرد. دلاویز است که مطلوب و مرغوب و دلخواه باشد. (برهان ) (آنندراج ). پذیرفته ٔ دل و آنکه حرکات و سکنانش مقبول دلها باشد. (از شرفنامه ٔ منیری ). دل نشین . دلخواه . دلچسب . محبوب . مطب...
-
کوری
لغتنامه دهخدا
کوری . (حامص ) نابینایی را گویند. (برهان ). نابینایی . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نابینایی . فقدان حس باصره . (فرهنگ فارسی معین ). عمی . (ترجمان القرآن ). بطلان حاسه ٔ بصر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : ز کوری یکی دیگری را ندیدهمی این بر آن ، آن بر ا...
-
ناپسند
لغتنامه دهخدا
ناپسند. [ پ َ س َ ] (ن مف مرکب ) غیرمطبوع . ناگوار. مکروه . (ناظم الاطباء). ناپسندیده . چیزی که پسندیده نباشد. ناخوش آیند. نادلپذیر. مکروه . نامطبوع . نه بدلخواه . بخلاف میل . علی رغم . کریه : عاشقی خواهی که تا پایان بری بس که بپسندید باید ناپسند. را...