کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نادر دامغانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نادر دامغانی
لغتنامه دهخدا
نادر دامغانی . [ دِ رِ ] (اِخ ) صاحب صبح گلشن آرد: «معروف به ملانادر دامغانی است و زبانش گویا به الفاظ نادر معانی است . از اشعار اوست :کارسازان جهان از کار خود بیچاره اندسیل نتواند که شوید گرد از رخسار خویش )) .
-
واژههای مشابه
-
rare gas
گاز نادر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] ← گاز نجیب
-
تپه نادر
لغتنامه دهخدا
تپه نادر. [ ت َپ ْ پ َ دِ ] (اِخ ) دهی از دهستان پائین ولایت است که در بخش فریمان شهرستان مشهد و در شصت و چهار هزارگزی خاوری فریمان و چهار هزارگزی باختر راه مالرو عمومی شاهین گرماب به خارزار واقع است کوهستانی و معتدل است و111 تن سکنه دارد. آب آن از ق...
-
نادر افتادن
لغتنامه دهخدا
نادر افتادن . [ دِ اُ دَ ](مص مرکب ) تنها افتادن . جالب واقع شدن : چنان نادر افتاده در روضه ای که بر لاجوردی طبق بیضه ای . سعدی . || کمتر اتفاق افتادن . به ندرت پیش آمدن : نادر افتد که یکی دل به وصالت ندهدیا کسی در بلد کفر مسلمان ماند.سعدی .
-
نادر اکبرآبادی
لغتنامه دهخدا
نادر اکبرآبادی . [ دِ رِ اَ ب َ ] (اِخ ) مؤلف تذکره ٔ صبح گلشن اسم او را نادر حسن اکبرآبادی نوشته و این دو بیت را از او نقل کرده است :بسته ٔزنار خوبان را به ایمان کار نیست حلقه ٔ زلف پریرویان کم از زنار نیست هر که شد مقتول ابرویت حیات خضر یافت آب حی...
-
نادر اوفتادن
لغتنامه دهخدا
نادر اوفتادن . [ دِ دَ ] (مص مرکب )نادر افتادن . رجوع به نادر افتادن شود : دوران تو نادر اوفتاده ست کاین حسن خدا به کس نداده ست .سعدی .
-
نادر تبریزی
لغتنامه دهخدا
نادر تبریزی . [ دِ رِ ت َ ] (اِخ ) کلب علی متخلص به نادرا یا نادر از شاعران عهد صفویه است . نصرآبادی آرد: او هم زرگر و نقاش بوده و از تبارزه ٔ عباس آباد است اما گویا اصلش اصفهانی است . از اشعار اوست :هشدار کزین جهان دون باید رفت چون آمده ای ببین که چ...
-
نادر کشمیری
لغتنامه دهخدا
نادر کشمیری . [ دِ رِ ک َ ] (اِخ ) از شاعران فارسی گوی کشمیر است و این بیت را مؤلف نگارستان سخن از او نقل کرده :ما را به سیر لاله و گل دل نمی کشدای چهره ٔ بهارفریب تو باغ ما.رجوع به نگارستان سخن ص 115 شود.
-
نادر مازندرانی
لغتنامه دهخدا
نادر مازندرانی . [ دِ رِ زَ دَ ] (اِخ ) میرزا اسداﷲ متخلص به نادر از شاعران قرن سیزدهم است . مولدش قریه ٔ شهر خواست از قرای اشرف مازندران است سالها در اصفهان به تحصیل علوم ادبی و حکمت پرداخته است . هدایت در ریاض العارفین آرد: در آغاز رسالاتی در قدح ص...
-
نادر محمد
لغتنامه دهخدا
نادر محمد. [ دِ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) چهارمین فرمانروا از سلسله ٔ امرای جانی یا هشترخانی بخاراست . وی از سال 1050 تا 1057 هَ . ق . بر ولایات سمرقند و بخارا و فرغانه و بدخشان و بلخ حکومت کرد و به سال 1061 درگذشت . (طبقات سلاطین اسلام ص 245 و 246).
-
نادر نصیرآبادی
لغتنامه دهخدا
نادر نصیرآبادی .[ دِ رِ ن َ ] (اِخ ) سیدنجم الدین حسین بن سیدقمرالدین ، از پارسی گویان هند است و به روایت مؤلف شمع انجمن در قریه ٔ ایته از توابع نصیرآباد به دنیا آمده است . در شعر و علوم متداوله از شاگردان شاه سلامت اﷲ کشفی است . این ابیات در شمع ان...
-
نادر گیر
دیکشنری فارسی به عربی
محايد
-
جنگ نادر
دیکشنری فارسی به عربی
مدققون
-
نوعی بازی شبیه جنگ نادر
دیکشنری فارسی به عربی
مدقق