کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میاومه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
میاومه
معنی
(مُ وَ مَ یا وِ مِ) [ ع . میاومة ] (مص م .) روزمزد قرار دادن .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
میاومه
فرهنگ فارسی معین
(مُ وَ مَ یا وِ مِ) [ ع . میاومة ] (مص م .) روزمزد قرار دادن .
-
میاومه
لغتنامه دهخدا
میاومه . [ م ُ وَ م َ / وِ م ِ ] (از ع ، اِمص ، اِ) روزمزدی . روزانه . یومیه . مقابل مشاهره و مسانهه . معامله ٔ روزی . ج ، میاومات . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به میاومات شود.
-
واژههای مشابه
-
میاومة
لغتنامه دهخدا
میاومة. [ م ُ وَ م َ ] (ع مص ) به روز معامله کردن . (منتهی الارب ). به روزها معامله کردن . (یادداشت مؤلف ). || روزمزد کردن . یوام .(یادداشت مؤلف ) (آنندراج ). چیزی به روزاروز فرادادن . (تاج المصادر بیهقی ). و رجوع به ماده ٔ بعد شود.
-
جستوجو در متن
-
یوام
لغتنامه دهخدا
یوام . [ ی ِ] (ع مص ) به معنی میاومة است . (ناظم الاطباء). میاومة.روزمزد کردن . (منتهی الارب ). و رجوع به میاومة شود.
-
میاومات
لغتنامه دهخدا
میاومات . [ م ُ وَ ] (ع اِ) ج ِ میاومة. روزمزدها. مقابل مشاهرات و مسانهات که ماه مزدها و سال مزدها باشد. (از یادداشت مؤلف ) : مشاهرات و میاومات ایشان رایج می رسید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 423). و رجوع به میاومة شود.
-
مساوعة
لغتنامه دهخدا
مساوعة. [ م ُ وَ ع َ ] (ع مص ) بر ساعت معامله کردن چنانکه میاومة بر روز و یوم معامله کردن است . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). به ساعت معاملت کردن . (تاج المصادر بیهقی ). ساعت مزد کردن . ساعتی مزد دادن .
-
یومیه
لغتنامه دهخدا
یومیه . [ ی َ / یُو می ی َ / ی ِ ] (از ع ، ص نسبی ، اِ) روزانه . هرروز. هرروزه . همه روزه . (یادداشت مؤلف ). روزانه و هرروزی . (ناظم الاطباء). || چیزی که هرروز به طور استمرار به کسی می دهند. (ناظم الاطباء). میاومة. آنچه مرتب هرروزی از نان و یا پول و...
-
مصایفة
لغتنامه دهخدا
مصایفة. [ م ُ ی َ ف َ ] (ع مص ) بازار کردن در تابستان . (ناظم الاطباء). چیزی به تابستان فرادادن . (تاج المصادربیهقی ) (المصادر زوزنی ). معامله ٔ تابستانی چنانکه مشاهره از شهر و میاومه از یوم . (منتهی الارب ). || خریدوفروخت و معامله نمودن با کسی در تا...
-
روزمزد
لغتنامه دهخدا
روزمزد. [ م ُ ] (ص مرکب ) آنکه مزد خود روز بروز ستاند. (از یادداشت مؤلف ). کارگر یا کارمندی که حقوق رسمی و ثابت ماهانه ندارد و در مقابل روزهایی که کار میکند مزد دریافت میدارد. مقابل رسمی .- روزمزد کردن ؛ بکار گماردن کسی بعنوان روزمزد. میاومه . یِوا...
-
مسانهة
لغتنامه دهخدا
مسانهة. [م ُ ن َ هََ ] (ع مص ) سالاسال دادن کسی را چیزی و سالانه کردن بر کاری . (منتهی الارب ). معامله کردن با کسی به سال . (اقرب الموارد). مساناة. و رجوع به مساناة شود. || چیزی به سال فادادن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). || یک سال بعد از ...
-
مشاهره
لغتنامه دهخدا
مشاهره . [ م ُ هََ / هَِ رَ / رِ ] (از ع ، اِ) در ماهه و ماهیانه و ماهانه و مواجب و انعامی که ماه به ماه به کسی میدهند. (ناظم الاطباء). اجرت ماهیانه . شهریه . ماهانه . ماهیانه . ماه واره . مقابل میاومه و مسانهة. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : ودر آن ر...