مسانهة. [م ُ ن َ هََ ] (ع مص ) سالاسال دادن کسی را چیزی و سالانه کردن بر کاری . (منتهی الارب ). معامله کردن با کسی به سال . (اقرب الموارد). مساناة. و رجوع به مساناة شود. || چیزی به سال فادادن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). || یک سال بعد از یک سال بار آوردن خرمابن . (منتهی الارب ). آنکه خرما سالی بار آرد و سالی نه . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (اقرب الموارد). سال درمیان بار آوردن درخت خرما. || (اِ) سالانه . سالیانه . مقابل میاومة و مشاهرة. ج ، مسانهات . (یادداشت مرحوم دهخدا).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.