کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مکتحل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مکتحل
/moktahel/
معنی
کسی که به چشم خود سرمه کشیده؛ سرمهکشیده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مکتحل
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ حِ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - سرمه به چشم کشیده . 2 - کسی که در سختی افتاده باشد.
-
مکتحل
لغتنامه دهخدا
مکتحل . [م ُ ت َ ح ِ ] (ع ص ) آن که چشم او سرمه کشیده باشد. (آنندراج ). آن که در چشمها سرمه کشیده باشد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) : از ذره های خاک که برخیزد از صباگردد بیاض دیده ٔ اجرام مکتحل .سیف اسفرنگ .|| در شدت و سختی افت...
-
مکتحل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] moktahel کسی که به چشم خود سرمه کشیده؛ سرمهکشیده.
-
واژههای همآوا
-
مکتهل
لغتنامه دهخدا
مکتهل . [ م ُ ت َ هَِ ] (ع ص ) نبت مکتهل ؛ گیاه به پایان درازی رسیده و سخت و قوی گردیده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). گیاه به نهایت رشد رسیده . (از اقرب الموارد). || دوموشده . (ناظم الاطباء). کهل گردیده و دوموشده . (از منتهی الارب ) (از...