کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مکارم الاخلاق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مکارم الاخلاق
/makāremol'axlāq/
معنی
اخلاق پسندیده؛ خویهای نیک.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مکارم الاخلاق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] makāremol'axlāq اخلاق پسندیده؛ خویهای نیک.
-
جستوجو در متن
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن محمدبن عبدالواحدبن صباغ ، مکنی به ابومنصور. او راست : مکارم الاخلاق .
-
معقولة
لغتنامه دهخدا
معقولة. [ م َ ل َ ] (ع ص ) تأنیث معقول . ج ، معقولات . رجوع به معقول و معقولات شود. || به عقال کرده . (یادداشت به خطمرحوم دهخدا): ان النبی (ص ) ابصر ناقة معقولة و علیها جهازها... (مکارم الاخلاق طبرسی ، یادداشت ایضاً).
-
اعبد
لغتنامه دهخدا
اعبد. [ اَ ب َ ] (ع ن تف ) عابدتر. (یادداشت مؤلف ): وابوالدرداء اعبد امتی و اتقاها. (تاریخ الخلفا ص 33).حبط عملها و لو کانت اعبدالناس . (از مکارم الاخلاق ).
-
اعف
لغتنامه دهخدا
اعف . [ اَ ع َف ف ] (ع ن تف ) عفیف تر. (یادداشت بخط مؤلف ) : فقدر لی من النساء احسنهن خلقاً و خلقاً و اعفهن فرجا.(مکارم الاخلاق طبری ).
-
باهلی
لغتنامه دهخدا
باهلی . [ هَِ ] (اِخ ) ابوالحسن یا ابوعبداﷲ سلام بن عبداﷲبن سلام باهلی اشبیلی . او راست : الذخائر و الاعلاق فی آداب النفوس و مکارم الاخلاق که در سال 839 هَ . ق . از تألیف آن فراغت یافت . (از معجم المطبوعات ).
-
خرائطی
لغتنامه دهخدا
خرائطی . [ خ َ ءِی ی / ی ] (اِخ ) نام یکی از اخراج کنندگان اخیار بوده است و او را کتابی است بنام «هواتف » و همچنین «مکارم الاخلاق ». رجوع به تاریخ الخلفاء ص 132 و کشف الظنون شود.
-
اسلب
لغتنامه دهخدا
اسلب . [ اَ ل َ ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از سلب . سلب کننده تر: قال النبی (ص ) مارأیت ضعیفات الدین ناقصات العقول اسلب لذی لب ّ منکن ّ. (مکارم الاخلاق طبرسی ص 102 س 18).
-
ایناع
لغتنامه دهخدا
ایناع . (ع مص ) (از «ی ن ع ») رسیدن میوه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (تاج المصادر بیهقی )(آنندراج ): اینع الثمر ایناعاً؛ رسید و پخته گردید آن میوه . (ناظم الاطباء): کره ان یحدث الرجل تحت شجرةقد اینعت او نخلة قد اینعت . (مکارم الاخلاق طبرسی ).
-
خلاخیل
لغتنامه دهخدا
خلاخیل . [ خ َ ] (ع اِ) ج ِ خلخال . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) : القلائد و القرطه و الدمالیج و الخلاخیل ... (مکارم الاخلاق طبرسی ). وللاناث ، لهن من المداری و الاسوره و الخلاخیل و... (الجماهر بیرونی ص 22). رجوع به خلخال در این ل...
-
دمالیج
لغتنامه دهخدا
دمالیج . [ دَ ] (ع اِ) زمینهای سخت . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || ج ِ دُملوج . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : عن ابی عبداﷲ (ص ) فی قوله عزوجل : الا ما ظهر منها، قال الزینة الظاهرة... القلائد و القر...
-
عبدالرحمان
لغتنامه دهخدا
عبدالرحمان . [ ع َ دُرْ رَ ] (اِخ ) ابن داود الدمشقی الصالحی . فاضل و از مردم دمشق بود. از تألیفات اوست : الکنز الاکبر فی الامر بالمعروف و النهی عن المنکر در دو مجلد. فتح الاغلاق فی الحث علی مکارم الاخلاق . مواقع الانوار و مآثر المختار. تحفة العباد ...
-
یعفور
لغتنامه دهخدا
یعفور. [ ی َ ] (اِخ )نام خر آن حضرت پیغمبر اسلام (ص ). (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از مکارم الاخلاق ص 139). نام خر آن حضرت (ص ) و اصل آن عُفَیْر است . پیامبر(ص ) بر وی سوار می شدی . چون حضرت وفات یافت ، یعفور خود را هلاک کرد. واﷲ اعل...
-
بسوی
لغتنامه دهخدا
بسوی . [ ب ِ ی ِ ] (حرف اضافه ٔ مرکب ) بسمت و بطرف و بمقابل . (ناظم الاطباء) : و مَکاریان آن بارها رابسوی خانه ٔ خود بردن اولی تر دیدند. (کلیله و دمنه ).طلب دنیا بر وجه احسن کنید که هرکه از شما ساخته ٔ آن باشد که او را بسوی آن آفریده اند. (ترجمه ٔ مک...