دمالیج . [ دَ ] (ع اِ) زمینهای سخت . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || ج ِ دُملوج . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : عن ابی عبداﷲ (ص ) فی قوله عزوجل : الا ما ظهر منها، قال الزینة الظاهرة... القلائد و القرطة و الدمالیج و الخلاخیل . (مکارم الاخلاق طبرسی ). || القی دمالیجه ؛ ای ثقله و متاعه . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). و رجوع به دملوج شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.