کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مکاثرة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مکاثرة
لغتنامه دهخدا
مکاثرة. [ م ُ ث َ رَ ] (ع مص ) با کسی به بسیاری نورد کردن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). با هم چیرگی نمودن و نبرد کردن با کسی در بسیاری . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). چیرگی کردن با کسی در کثرت و بالیدن به بسیاری مال وعدد. (از ا...
-
واژههای همآوا
-
مکاثرت
فرهنگ فارسی معین
(مُ ثَ رَ) [ ع . مکاثرة ] (مص ل .) 1 - فزونی جُستن . 2 - بر یکدیگر پیشی گرفتن . 3 - با هم نبرد کردن .
-
مکاثرت
لغتنامه دهخدا
مکاثرت . [ م ُ ث َ / ث ِ رَ ] (از ع ، اِمص ) مکاثرة. چیرگی در بسیاری . بسیاری . فراوانی . کثرت : از مزاحمت صادر و وارد... و مکاثرت حوایج و وسایل و مشاغل خادم به جان آمده بود. (منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 236). خادم از مکاثرت آن اقبال دهشت افزای در اضط...
-
مکاسرة
لغتنامه دهخدا
مکاسرة. [ م ُ س َ رَ ] (ع مص ) نبرد کردن در کسر چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). نبرد کردن در کسر و شکستن چیزی . (ناظم الاطباء). || با چشم اشاره کردن به یکدیگر و گویند غاضن المراءة، اذا غاز لها بمکاسرة العینین . (از ذیل اقرب الموارد). || با کسی هم د...
-
مکاسرة
لغتنامه دهخدا
مکاسرة. [ م ُ س ِ رَ ] (ع ص ) همسایه ٔ دامن به دامن خیمه و سرای به سرای پیوسته . (منتهی الارب ) (آنندراج ). و رجوع به مُکاسِر و مُکاسَرة شود.
-
مکاثرت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مکاثَرة] [قدیمی] mokāserat ۱. در بسیاری مال به هم فخر کردن.۲. چیرگی کردن.
-
جستوجو در متن
-
مکاثرت
فرهنگ فارسی معین
(مُ ثَ رَ) [ ع . مکاثرة ] (مص ل .) 1 - فزونی جُستن . 2 - بر یکدیگر پیشی گرفتن . 3 - با هم نبرد کردن .
-
مهایثة
لغتنامه دهخدا
مهایثة. [ م ُ ی َ ث َ ] (ع مص ) با هم افزونی نمودن در عطا. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مکاثرة. (از اقرب الموارد).
-
مکاثرت
لغتنامه دهخدا
مکاثرت . [ م ُ ث َ / ث ِ رَ ] (از ع ، اِمص ) مکاثرة. چیرگی در بسیاری . بسیاری . فراوانی . کثرت : از مزاحمت صادر و وارد... و مکاثرت حوایج و وسایل و مشاغل خادم به جان آمده بود. (منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 236). خادم از مکاثرت آن اقبال دهشت افزای در اضط...
-
محاضرة
لغتنامه دهخدا
محاضرة. [ م ُ ض َ رَ ] (ع مص ) حِضار. سؤال و جواب کردن با هم . (منتهی الارب ). مکالمه . با هم گفتگو کردن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مجادله و جواب و سؤال کردن . (از ناظم الاطباء). || زانو بزانوی کسی در نزد سلطان نشستن . (منتهی الارب ) (از ناظم ا...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی البتی الکاتب . مکنی به ابوالحسن . هنگامی که القادر باﷲدر بطیحه اقامت داشت احمدبن علی کاتبی وی میکرد و آنگاه که بخلافت رسید ازجانب خلیفه قادرباﷲ نامه به بهاء الدوله نوشت وی حافظ و قرآن خوان و خوش محاوره و خوش طبع و صاحب...