مکاسرة. [ م ُ س َ رَ ] (ع مص ) نبرد کردن در کسر چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). نبرد کردن در کسر و شکستن چیزی . (ناظم الاطباء). || با چشم اشاره کردن به یکدیگر و گویند غاضن المراءة، اذا غاز لها بمکاسرة العینین . (از ذیل اقرب الموارد). || با کسی هم دیوار بودن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ) (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مکاسر شود. || (اِمص ) وحشت و حیرت و اضطراب . (ناظم الاطباء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.