کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مُقَدَّسِ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مُقَدَّسِ
فرهنگ واژگان قرآن
پاک شده - طاهر شده
-
واژههای مشابه
-
مقدس
واژگان مترادف و متضاد
اقدس، باتقوا، پارسا، پاک، دیندار، سبوح، قدوس، متدین، منزه ≠ ناپاک، نامقدس
-
مقدس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] ← قدسی
-
مقدس
فرهنگ واژههای سره
اشو، سپند، ورجاوند
-
مقدس
فرهنگ فارسی معین
(مَ دِ) [ ع . ] (اِ.) جای پاک و پاکیزه .
-
مقدس
فرهنگ فارسی معین
(مُ قَ دَّ) [ ع . ] (ص .) 1 - پاک و پاکیزه . 2 - شایستة پرستش و احترام . 3 - دارای کیفیت آسمانی . 4 - بسیار با ارزش و گرامی .
-
مقدس
لغتنامه دهخدا
مقدس . [ م َ دِ ] (اِخ ) بیت المقدس . قدس : ز مقدس تنی چند غم یافته ز بیدادداور ستم یافته . نظامی (از گنجینه ٔ گنجوی ص 147).چو بیدادگر دید خون ریختش ز دروازه ٔ مقدس آویختش . نظامی .از او کار مقدس چو با ساز گشت سوی ملک مغرب عنان بازگشت . نظامی .و رجوع...
-
مقدس
لغتنامه دهخدا
مقدس . [ م ُ ق َدْ دِ ] (ع ص ) پاک کننده . (مهذب الاسماء). پاکیزه کننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || راهب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || کشیش که تعمید دهد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || تقدیس ک...
-
مقدس
لغتنامه دهخدا
مقدس . [ م ُ ق َدْدَ ] (ع ص ) پاک کرده . (مهذب الاسماء). به پاکی یاد شده . به پاکی خوانده شده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). پاک و پاکیزه . (ناظم الاطباء). پاک و پاکیزه و منزه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : انی انا ربک فاخلع نعلیک انک بالواد المقدس ...
-
مقدس
لغتنامه دهخدا
مقدس . [م َ دِ ] (ع اِ) جای پاک و پاکیزه . (ناظم الاطباء).
-
مقدس
دیکشنری عربی به فارسی
مقدس , منزه وپاکدامن , وقف شده , خدا
-
مقدس
دیکشنری عربی به فارسی
مقدس , روحاني , خاص , موقوف , وقف شده
-
مقدس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] moqaddas پاک و پاکیزه؛ منزه.
-
مقدس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] moqddes تقدیسکننده.