مقدس . [ م َ دِ ] (اِخ ) بیت المقدس . قدس :
ز مقدس تنی چند غم یافته
ز بیدادداور ستم یافته .
چو بیدادگر دید خون ریختش
ز دروازه ٔ مقدس آویختش .
از او کار مقدس چو با ساز گشت
سوی ملک مغرب عنان بازگشت .
و رجوع به معجم البلدان و بیت المقدس و قدس شود.
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مقدس . [ م َ دِ ] (اِخ ) بیت المقدس . قدس :
ز مقدس تنی چند غم یافته
ز بیدادداور ستم یافته .