کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مَطَرُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مَطَرُ
فرهنگ واژگان قرآن
باران معمولی
-
واژههای مشابه
-
مطر
واژگان مترادف و متضاد
باران، بارش، غیم، مزن
-
مطر
فرهنگ فارسی معین
(مَ طَ) [ ع . ] (اِ.) باران ، ج . امطار.
-
مطر
لغتنامه دهخدا
مطر. [ م َ طَ ] (ع اِ) باران . (ترجمان القرآن ) (آنندراج ) (منتهی الارب ) (غیاث ) (مهذب الاسماء). آب ابر. آبی که از ابر ریزد. ج ،اَمطار. (از اقرب الموارد) : و امطرنا علیهم مطراً فساء مطرالمنذرین . (قرآن 173/26). و لقد اتوا علی القریة التی امطرت مطرال...
-
مطر
لغتنامه دهخدا
مطر. [ م َ طِ ] (ع ص ) یوم مطر؛ روز باباران . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
-
مطر
لغتنامه دهخدا
مطر. [ م ِ ] (فرانسوی ، اِ) رجوع به متر شود.
-
مطر
لغتنامه دهخدا
مطر. [ م ُ ] (ع اِ) خوی و عادت . || خوشه ٔ ارزن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
مطر
لغتنامه دهخدا
مطر. [ م ُ طِرر ] (ع ص ) (از «طرر») غضب مطر؛خشم ناجایگاه یا خشم نابایست . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). غضب علینا غضباً مطراً؛ خشم گرفت بر ما خشم بی جا و نابایست . (ناظم الاطباء). || جاء مطراً؛ آمد خرامان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
مطر
لغتنامه دهخدا
مطر.[ م َ ] (ع مص ) باریدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد). || بارانیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || بشدن در زمین و رفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ر...
-
مطر
دیکشنری عربی به فارسی
باران , بارندگي , باريدن
-
مطر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: امطار] [قدیمی] matar ۱. باران.۲. [مجاز] اشک.
-
الیاس مطر
لغتنامه دهخدا
الیاس مطر. [ اِل ْ م َ طَ ] (اِخ ) ابن دیب مطر (1273-1328 هَ . ق . / 1857-1910 م .). پزشکی متتبع بود. در حاصبیا از کشور سوریه بدنیا آمد و در بیروت درگذشت . در دمشق و سوریه بتدریس طب و حقوق پرداخت . سی جلد کتاب به عربی و ترکی نوشت که از جمله ٔ آنها تا...
-
باغ مطر
لغتنامه دهخدا
باغ مطر. [ ] (اِخ ) یکی از دیههای الجبل (قم ). (تاریخ قم ص 136).