کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مورد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مورد
/movarrad/
معنی
گلگون؛ سرخرنگ.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. مناسبت، موقع، موقعیت، وضع
۲. مرحله، وهله
۳. زمینه، باب
۴. موضوع، مطلب
۵. محل ورود، مدخل ≠ مخرج، محل خروج
برابر فارسی
باره
دیکشنری
case, instance, item, object, subject
-
جستوجوی دقیق
-
مورد
واژگان مترادف و متضاد
۱. مناسبت، موقع، موقعیت، وضع ۲. مرحله، وهله ۳. زمینه، باب ۴. موضوع، مطلب ۵. محل ورود، مدخل ≠ مخرج، محل خروج
-
مورد
فرهنگ واژههای سره
باره
-
مورد
فرهنگ فارسی معین
(مُ رِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - محل ورود، جای فرود آمدن . 2 - راه به سوی آب . 3 - آن چه اتفاق می افتد. 4 - باره . ج . موارد.
-
مورد
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ په . ] (اِ.) درختی است همیشه سبز با گل های سفید و خوشبو.
-
مورد
فرهنگ فارسی معین
(مُ وَ رَّ) [ ع . ] (اِمف . ص .) گلگون ، سرخ رنگ .
-
مورد
لغتنامه دهخدا
مورد. (اِ) درختی همیشه سبز و دارای برگی خوشبو و گلی سپید کوچک و خوشبو که به تازی آس گویند. (از ناظم الاطباء) (از جهانگیری ). رند. (منتهی الارب ). درختی است که برگ آن به غایت سبز باشد و به سبب سبزی آن را به زلف خوبان نسبت داده اند. و آن رادر عربی آس گ...
-
مورد
لغتنامه دهخدا
مورد. (اِخ ) دهی است از دهستان دهدز بخش دهدز شهرستان اهواز واقع در 24 هزارگزی جنوب باختری دهدز با 150 تن جمعیت آب آن از چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
-
مورد
لغتنامه دهخدا
مورد. [ م َ رِ ] (ع اِ) راه و طریقه و محل ورود. (ناظم الاطباء). راه . (انجمن آرا). (آنندراج ) (منتهی الارب ). || ره آب . (دهار). راه آب . ج ، موارد. (مهذب الاسماء). آبخور. (منتهی الارب ) (آنندراج ). آبخورد. ج ، موارد. (ناظم الاطباء). جای آب خوردن مرد...
-
مورد
لغتنامه دهخدا
مورد. [ م ُ وَرْ رَ ] (ع ص ) گلگون و سرخرنگ . مشابه به گل . (غیاث ). به رنگ گل . گلرنگ . گلی . سرخ . گلگون . وردی . وردمورد. (یادداشت مؤلف ). قمیص مورد؛ قمیص گلرنگ . جامه ٔ گلرنگ . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مورد؛ جامه ٔ گلرنگ و آن دون مصرح است . (ا...
-
مورد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] movarrad گلگون؛ سرخرنگ.
-
مورد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مَورد، جمع: موارد] mo[w]red ۱. موضوع.۲. مسئله.۳. [قدیمی] محل ورود؛ جای فرود آمدن.۴. [قدیمی] آبشخور.
-
مورد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: murt] (زیستشناسی) murd درختچهای همیشهسبز با گلهای سفید و میوای اسانسدار و گوشتی که مصرف دارویی دارد.〈 مورد اسپرم: (زیستشناسی) نوعی مورد با برگهای پهن و زرد.
-
مورد
دیکشنری فارسی به عربی
مناسبة , هالة
-
مورد
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: murt طاری: mürt طامه ای: murt طرقی: mürd کشه ای: mürd نطنزی: murt