کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منهدم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
منهدم
/monhadem/
معنی
ویران؛ خراب؛ ازهمریخته؛ ویرانشده.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. خراب، مخروب، ویران
۲. محو، نابود، نیست ≠ معمور
برابر فارسی
نابود
دیکشنری
extinct
-
جستوجوی دقیق
-
منهدم
واژگان مترادف و متضاد
۱. خراب، مخروب، ویران ۲. محو، نابود، نیست ≠ معمور
-
منهدم
فرهنگ واژههای سره
نابود
-
منهدم
فرهنگ فارسی معین
(مُ هَ دِ) [ ع . ] (اِفا.)از هم ریخته ، ویران ، خراب .
-
منهدم
لغتنامه دهخدا
منهدم . [ م ُ هََ دِ ] (ع ص ) ویران شونده و عمارت افتاده و ازهم ریخته . (غیاث ) (آنندراج ). ازهم ریخته و ویران شده و خراب گشته .(از ناظم الاطباء). ویران . فروافتاده . بیفتاده . خراب . ویران شده . (یادداشت مرحوم دهخدا) : مگر ندانید که رکن دولت منهدم و...
-
منهدم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] monhadem ویران؛ خراب؛ ازهمریخته؛ ویرانشده.
-
واژههای مشابه
-
منهدم شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. خراب شدن، ویران گشتن ۲. نیست شدن، نابودشدن، از بین رفتن
-
منهدم کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. خراب کردن، ویران کردن، تخریب کردن ۲. نابود کردن، از بین بردن
-
منهدم کرد
دیکشنری فارسی به عربی
اِجتاحَ
-
منهدم کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ابد ، اِجتياحٌ
-
بابیل کندن (منهدم کردن)
دیکشنری فارسی به عربی
بطاطة
-
جستوجو در متن
-
manhead
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منهدم
-
پُکوندن
لهجه و گویش تهرانی
منهدم کردن
-
هُدِّمَتْ
فرهنگ واژگان قرآن
ويران شد - منهدم شد