کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منقح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
منقح
/monaqqah/
معنی
۱. ویژگی کلام پاکیزه؛ کلام اصلاحشده و پاکیزهشده از عیبونقص.
۲. [قدیمی] پاکشده.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. اصلاحشده، تصحیحشده، تهذیب شده
۲. پاک، تمیز، صافی، طاهر، طیب، نظیف
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
منقح
واژگان مترادف و متضاد
۱. اصلاحشده، تصحیحشده، تهذیب شده ۲. پاک، تمیز، صافی، طاهر، طیب، نظیف
-
منقح
فرهنگ فارسی معین
(مُ نَ قَّ) [ ع . ] (اِمف .) پاک کرده شده ، کلام اصلاح شده .
-
منقح
لغتنامه دهخدا
منقح . [ م ُ ق ِ ] (ع ص ) آنکه زیور شمشیربازکند در خشکسالی و درویشی . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). کسی که زیور شمشیر خود و مانند آن را بواسطه ٔ درویشی و خشکسالی می فروشد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || آنکه پاکیزه می کند شعر را از سخن رکیک . (...
-
منقح
لغتنامه دهخدا
منقح . [ م ُ ن َق ْ ق َ ] (ع ص ) پاک کرده شده . (آنندراج ) (غیاث ). پاک و پاکیزه ساخته شده . (ناظم الاطباء) : از شوائب خواطر نفسانی منقح و خالص گرداند و آن را تعبیر و تأویل کند. (مصباح الهدایه چ همایی ص 175). || کلام و شعر اصلاح شده . تهذیب شده . (ا...
-
منقح
لغتنامه دهخدا
منقح . [ م ُ ن َق ْ ق ِ ] (ع ص ) بیرون آورنده ٔ مغز از استخوان . (آنندراج ). آنکه مغز از استخوان بیرون می آورد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || آنکه پاک می کند تنه ٔ درخت را از شاخه های ریز و شعر را از سخن رکیک . (ناظم الاطباء)...
-
منقح
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] monaqqah ۱. ویژگی کلام پاکیزه؛ کلام اصلاحشده و پاکیزهشده از عیبونقص.۲. [قدیمی] پاکشده.
-
واژههای همآوا
-
منقه
لغتنامه دهخدا
منقه . [ م ُ ق ِه ْ ] (ع ص ) برخاسته از بیماری و دارای نقاهت . (از فرهنگ جانسون ) (از اشتینگاس ) (از ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
مطهر
واژگان مترادف و متضاد
۱. پاک، پاکیزه، زکی، طاهر، منقح ۲. تطهیرشده، پاکشده ≠ ناپاک
-
نظیف
واژگان مترادف و متضاد
پاکیزه، پاک، تمیز، شسته، شستهرفته، طاهر، منزه، منقح، مهذب، نقی ≠ کثیف
-
تصحیح کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ویراستاری کردن، ویرایش کردن، ادیت کردن، اصلاح کردن، حکواصلاح کردن، تنقیح کردن، منقح ساختن ۲. غلطگیری کردن، خطایابی کردن ۳. رفع اشکال کردن، بهسازی کردن ۴. ارزشیابی شدن (اوراق امتحانی)
-
طاهر
واژگان مترادف و متضاد
۱. پاک، پاکیزه، تمیز، طیب، منقح، مهذب، نظیف ۲. پاکدامن ≠ پلشت، پلید، ناپاک، نجس ۳. بیگناه، معصوم
-
طیب
واژگان مترادف و متضاد
۱. پاک، طاهر، مطهر، مهذب ≠ پلید، ناپاک، نجس ۲. تمیز، پاکیزه ≠ ناپاک ۳. منقح ۴. پاک شدن، پاکیزه شدن ۵. حلال شدن ۶. حلال، روا ≠ حرام، ناروا
-
تمیز
واژگان مترادف و متضاد
۱. پاک، پاکیزه، طاهر، طیب، منقح، نظیف ≠ کثیف ۲. امتیاز، بازشناسی، تشخیص، تمییز ۳. فراست، هوش ۴. بازشناختن ۵. فرق گذاشتن، متمایز ساختن