کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منفر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
منفر
لغتنامه دهخدا
منفر. [ م ُ ف ِ ] (ع ص ) رماننده . (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). آنکه می رماند و می گریزاند. (ناظم الاطباء). || خداوند شتران رمنده . (آنندراج )(ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). || به چیرگی حکم کننده . (آنندراج ) (ا...
-
منفر
لغتنامه دهخدا
منفر. [ م ُ ف ُ ] (اِخ ) سیمون چهارم ... از بزرگان فرانسه (1150-1218م .) و فرمانده ٔ قوای فرانسه علیه «آلبیها» بود که در تولوز کشته شد و پسر بزرگش آموری ششم ، ملقب به کنت دومنفر (1192-1241 م .) در سال 1230م . صاحب منصب درجه ٔ اول فرانسه شد. سیمون دوم...
-
جستوجو در متن
-
حجر ثراقی
لغتنامه دهخدا
حجر ثراقی . [ ح َ ج َ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) صاحب تحفة گوید: حجر ثراقی سنگی است سیاه و بدبو و از صقلیة خیزد و از آتش مشتعل گردد و از آب کم که بر او ریزند شعله ور گردد و از روغن اطفاء یابد. تعلیق او جهت صرع و درد رحم و جهت زنان عاقرو منع اذیت حی...