منفر. [ م ُ ف ِ ] (ع ص ) رماننده . (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). آنکه می رماند و می گریزاند. (ناظم الاطباء). || خداوند شتران رمنده . (آنندراج )(ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). || به چیرگی حکم کننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). آنکه حکم بر غلبه می کند. (ناظم الاطباء) (ازاقرب الموارد). || یاری دهنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). آنکه نصرت می دهد و یاری می کند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به انفار شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.