کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منصور مظفری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
قاسم منصور
لغتنامه دهخدا
قاسم منصور. [ س ِ م َ ] (اِخ ) ابن علی عیانی مشهور به المنصور باﷲ و مکنی به ابوالحسین . از پیشوایان زیدیه ٔ یمن است . وی قریب به صد تألیف دارد. در شام شهرت یافت و نمایندگان خود را به سال 388 هَ . ق . به یمن اعزام داشت و آنان برای او بیعت گرفتند سپس ...
-
قریت منصور
لغتنامه دهخدا
قریت منصور. [ ق َرْ ی َ م َ ] (اِخ ) یکی از بزرگترین روستاهای جبال فادوسبان طبرستان است . رجوع به ترجمه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 18 شود.
-
منصور با
لغتنامه دهخدا
منصور با. [ م َ رُ بِل ْ لاه ] (اِخ ) (الَ ...) قاسم بن محمدبن علی ، از سلاله ٔ الهادی الی الحق ، صاحب یمن (متوفی به سال 1029 هَ . ق .) از ائمه ٔ زیدیه است . در صنعا ولادت و نشأت یافت . در سال 1016 مردم با او بیعت کردند و او فرستادگانی به قبایل مختل...
-
منصور با
لغتنامه دهخدا
منصور با. [ م َ رُ بِل ْ لاه ] (اِخ ) (الَ ...) یعقوب بن یوسف بن عبدالمؤمن الکومی ، مکنی به ابویوسف و معروف به منصور مؤمنی (554-595 هَ . ق .) از ملوک سلسله ٔ مؤمنیه در مغرب اقصی است . پس از وفات پدر به سال 580 به امارت رسید. (از اعلام زرکلی ج 3 ص ...
-
منصور بلاغی
لغتنامه دهخدا
منصور بلاغی . [ م َ ب ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان حسین آباداست که در بخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج واقع است و 240 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
منصور بیگی
لغتنامه دهخدا
منصور بیگی . [ م َ ب ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان مرکزی بخش حومه ٔ شهرستان بهبهان است و 271 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
منصور ثانی
لغتنامه دهخدا
منصور ثانی . [ م َ رِ ] (اِخ ) ابن نوح بن منصور، ملقب به ابوالحارث . وی پس از فوت پدر به سال 387 هَ . ق . به امارت رسید. در اوایل سلطنت او عده ای از رجال و امرا به مخالفت با او برخاستند و منصور به ناچار ترک بخارا گفت ولی به دعوت فایق و وساطت بزرگان ب...
-
منصور حلاج
لغتنامه دهخدا
منصور حلاج . [ م َ رِ ح َل ْ لا ] (اِخ ) رجوع به منصور و حسین حلاج و حلاج شود.
-
منصور دوانیقی
لغتنامه دهخدا
منصور دوانیقی . [ م َرِ دَ ] (اِخ ) رجوع به منصور ابوجعفربن محمد شود.
-
منصور سبزواری
لغتنامه دهخدا
منصور سبزواری .[ م َ رِ س َ زِ ] (اِخ ) از شاعران قرن نهم هجری قمری و استاد دولتشاه سمرقندی و امیر علیشیر نوایی در علم عروض است ، رساله ای در عروض دارد و قصیده ای مصنوع در جواب قصیده ٔ خواجه سلمان گفته که مطلعش این است :بس دویدم در هوای وصل یارکس ندی...
-
منصور عامری
لغتنامه دهخدا
منصور عامری . [ م َرِ م ِ ] (اِخ ) عبدالعزیزبن عبدالرحمن بن ابی عامر (متوفی در حدود 350 هَ . ق .) یکی از سلاطین دولت العامر در اندلس است . در سال 429 در شاطبه به او بیعت شد. وی بلنسیه و مرسیه و مریه را بر متصرفات خود بیفزود. (از اعلام زرکلی ج 2 ص 525...
-
منصور عباسی
لغتنامه دهخدا
منصور عباسی . [ م َ رِ ع َب ْ با ] (اِخ ) رجوع به منصور ابوجعفربن محمد شود.
-
منصور عرب
لغتنامه دهخدا
منصور عرب . [ م َ ع َ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان فعله کری است که در بخش کلیایی شهرستان کرمانشاهان واقع است و 225 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
منصور مؤمنی
لغتنامه دهخدا
منصور مؤمنی . [ م َ رِ م ُءْ م ِ ] (اِخ ) رجوع به منصور باﷲ شود.
-
منصور مورد
لغتنامه دهخدا
منصور مورد. [ م َ رِ م ُ وَرْ رَ ] (اِخ ) یکی از شعرای قدیم فارسی است و بیرونی در کتاب الجماهر خود (ص 81) نام او برده و این بیت را از او نقل کرده است :کجا خاک درگاهش از کیمیاست که یاقوت گردد همی زو مدر. (یادداشت مرحوم دهخدا).همان منصوربن علی منطقی را...