کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مناکرت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مناکرت
/monākerat/
معنی
با هم جنگیدن؛ کارزار کردن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مناکرت
لغتنامه دهخدا
مناکرت . [ م ُ ک َ / ک ِ رَ ] (از ع ، اِمص ) مناکرة. رجوع به مناکرة و مناکره شود.- مناکرت کردن ؛ مبارزه کردن . معارضه کردن . مقاومت و پایداری کردن : روزگار در تیسیرمراداو مناکرت و مناکدت می کرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1تهران ص 392).
-
مناکرت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مناکَرة] ‹مناکره› [قدیمی] monākerat با هم جنگیدن؛ کارزار کردن.
-
واژههای همآوا
-
مناکرة
لغتنامه دهخدا
مناکرة. [ م ُ ک َ رَ ] (ع مص ) کارزار کردن . (تاج المصادر بیهقی ). کارزار کردن و با هم جنگیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). مقاتله .محاربه . و گویند: بینهما مناکرة. قال ابوسفیان : «ان محمداً لم یناکر احداً الا کانت معه الأهوال ». (ا...
-
جستوجو در متن
-
مناکدت
لغتنامه دهخدا
مناکدت . [ م ُ ک َ / ک ِ دَ ] (از ع ، اِمص ) مناکدة. رجوع به مناکدة شود.- مناکدت کردن ؛ سخت گرفتن . تنگ گرفتن . سختگیری کردن : روزگار در تیسیر مراد او مناکرت و مناکدت می کرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 392). رجوع به مناکدة شود.
-
مناکرة
لغتنامه دهخدا
مناکرة. [ م ُ ک َ رَ ] (ع مص ) کارزار کردن . (تاج المصادر بیهقی ). کارزار کردن و با هم جنگیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). مقاتله .محاربه . و گویند: بینهما مناکرة. قال ابوسفیان : «ان محمداً لم یناکر احداً الا کانت معه الأهوال ». (ا...