کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ملق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ملق
/malaq/
معنی
تملق؛ چاپلوسی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ملق
فرهنگ فارسی معین
(مَ لَ) [ ع . ] 1 - (اِمص .) دوستی و مهربانی به دروغ و چاپلوسی . 2 - (اِ.) زمین هموار. 3 - سبزة نرم و نازک .
-
ملق
لغتنامه دهخدا
ملق . [ م َ ] (ع مص ) ستردن . (المصادر زوزنی ). محو و پاک کردن . (از منتهی الارب ). محو و نابود کردن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || به عصا زدن . (تاج المصادر بیهقی ) (از منتهی الارب ) (آنندراج ). با چوب دستی زدن . (از ناظم الاطباء). با عصا یا...
-
ملق
لغتنامه دهخدا
ملق . [ م َ ل َ ] (ع مص ) برآمدن خاتم از انگشت . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). برآمدن انگشتری از انگشت . (از ناظم الاطباء). چرخیدن وتکان خوردن انگشتری در انگشت از گشادی آن . (از اقرب الموارد). || چاپلوسی کردن . (المصادر زوزنی ). چاپلوسی و دوستی و نرم...
-
ملق
لغتنامه دهخدا
ملق . [ م َ ل ِ ] (ع ص ) مرد به زبان بخشنده نه به دل . (منتهی الارب ) (آنندراج ). آنکه به زبان بخشد نه به دل . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). آنکه به زبان چاپلوسی کند و در دل اخلاصی نداشته باشد. (غیاث ). چاپلوس . متملق . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا...
-
ملق
لغتنامه دهخدا
ملق . [ م ُ ل ُ ] (اِ صوت ) بعضی نوشته اند که آواز آب که از خشت انداختن برمی آید. (غیاث ).
-
ملق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] malaq تملق؛ چاپلوسی.
-
واژههای مشابه
-
مَلَقْ
لهجه و گویش گنابادی
malagh در گویش گنابادی یعنی چرخش ، گردش روی سر
-
مَلَّق
لهجه و گویش گنابادی
mallagh در گویش گنابادی یعنی افتادن چیزی ، غلت خوردن چیزی یا کسی ، سقوط کردن ، پرش کردن در حال حرکت ، چرخش و چرخ خوردن در حین حرکت
-
مَلَّق زدن
لهجه و گویش بختیاری
mallaq zadan پشتک وارو زدن.
-
کله ملق
واژهنامه آزاد
کله ملق:(Kalleh Mallagh) _ معنی =پشتک زدن ، با سر پشتک زدن
-
واژههای همآوا
-
ملغ
لغتنامه دهخدا
ملغ. [ م ِ ] (ع ص ) احمق فرومایه ٔ فحش گوی . ج ، املاغ . (منتهی الارب ) (آنندراج ). احمق فرومایه ٔ فحش گوی خبیث . (ناظم الاطباء). احمق دشنام گوی و گویند چاپلوس و نیز گویند خبیث . (از اقرب الموارد). || بلغ ملغ، از اتباع است یعنی احمق فرومایه ٔ فحش گوی...
-
مَلَقْ
لهجه و گویش گنابادی
malagh در گویش گنابادی یعنی چرخش ، گردش روی سر
-
مَلَّق
لهجه و گویش گنابادی
mallagh در گویش گنابادی یعنی افتادن چیزی ، غلت خوردن چیزی یا کسی ، سقوط کردن ، پرش کردن در حال حرکت ، چرخش و چرخ خوردن در حین حرکت