ملق . [ م َ ل ِ ] (ع ص ) مرد به زبان بخشنده نه به دل . (منتهی الارب ) (آنندراج ). آنکه به زبان بخشد نه به دل . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). آنکه به زبان چاپلوسی کند و در دل اخلاصی نداشته باشد. (غیاث ). چاپلوس . متملق . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || سست . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ضعیف . (از اقرب الموارد). || اسب که به رفتار وی اعتماد نتوان کرد. (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || اسب تیز دونده . (منتهی الارب ) (آنندراج ): فرس ملق ؛ اسب تیز و تند دونده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.