کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ملس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ملس
/malas/
معنی
ویژگی هر نوع خوردنی ترشوشیرین، بهویژه میوه؛ میخوش
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
میخوش، ترش شیرین
دیکشنری
dry
-
جستوجوی دقیق
-
ملس
واژگان مترادف و متضاد
میخوش، ترش شیرین
-
ملس
فرهنگ فارسی معین
(مَ لَ) (ص .) (عا.) ترش و شیرین ، میوه ای که مزه ترش و شیرین دارد.
-
ملس
لغتنامه دهخدا
ملس . [ م َ ] (ع مص ) راندن سخت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || تند دویدن ماده شتر و جز آن . (از اقرب الموارد). || آمیختن و درهم شدن تاریکی . (منتهی الارب ) (آنندراج ): ملس الظلام ؛ آمیخته گردید تاریکی شب . (ناظم ا...
-
ملس
لغتنامه دهخدا
ملس . [ م َ ل َ ] (ص ) ترش و شیرین . میخوش . مُزّ. بیشتر صفت انار آرند: انار ملس . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ملیس شود.
-
ملس
لغتنامه دهخدا
ملس . [ م َ ل َ ] (ع اِ) جای هموار. ج ، ملوس . املاس . جج ، امالیس . (از ذیل اقرب الموارد).
-
ملس
لغتنامه دهخدا
ملس . [ م َ ل ِ ] (ع ص ) صاف و هموار. (از دزی ج 2 ص 612).
-
ملس
لغتنامه دهخدا
ملس . [ م ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ املس و ملساء. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). صاف و هموار.(از دزی ج 2 ص 612). و رجوع به املس و ملساء شود.
-
ملس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹مرس› malas ویژگی هر نوع خوردنی ترشوشیرین، بهویژه میوه؛ میخوش
-
ملس
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: malas طاری: malas طامه ای: melas طرقی: malas کشه ای: malas نطنزی: malas
-
واژههای مشابه
-
مَلَس
لهجه و گویش تهرانی
ترش و شیرین،معتدل.هوا ملس است.
-
ملس ها
لغتنامه دهخدا
ملس ها. [ م ُ ل ُ ] (اِخ ) مردمی بودند یونانی که در درون اپیر نزدیک دریاچه ٔ پئوم بونی یا ژانین سکنی گزیده بودند. (از ایران باستان ج 2 ص 1212 و 1213). مردم اپیر (بخشی از سرزمین یونان ) که قلمرو قدرتمندی را در 430 - 350 ق .م . به وجود آوردند. (از لارو...
-
جادوی ملس
واژهنامه آزاد
جادوی ملس(ج آ د ؤ ئ م ِ ل َ س) نفس اماره ، امربه شیطنت ،حرکات متافیزیکی در سیالات ،بخش اول قانون ذهن در فضای ومحیط عادی ،
-
واژههای همآوا
-
ملث
لغتنامه دهخدا
ملث . [ ] (اِ) زدودن باشد از زنگ و شوخ و هرچه بدان ماند. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 53).