کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مقطوع روزی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مقطوع روزی
لغتنامه دهخدا
مقطوع روزی . [ م َ ] (ص مرکب ) بی روزی . آن که رزق وی بریده باشد. آن که وجه معاش وی قطع شده باشد : بخواه و مدار از کس ای خواجه باک که مقطوع روزی بود شرمناک .سعدی .
-
واژههای مشابه
-
مَقْطُوعٌ
فرهنگ واژگان قرآن
قطع شده
-
fixed rate
نرخ مقطوع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] قیمت ثابت و غیرقابلتغییر کالا یا خدمات در دورهای معین متـ . قیمت مقطوع fixed price 2
-
fixed price 2
قیمت مقطوع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ← نرخ مقطوع
-
مقطوع النسل
فرهنگ واژههای سره
بی فرزند
-
lump sum contract, fixed price 1
پیمان مقطوع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] نوعی پیمان با قیمت کل ثابت برای یک محدودۀ کاری مشخص، که ممکن است مشوقهایی برای دستیابی به اهداف پروژه یا فراتر از آن نیز به همراه داشته باشد
-
حدیث مقطوع
لغتنامه دهخدا
حدیث مقطوع . [ ح َ ث ِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) یکی از دوازده قسم حدیث ضعیف . رجوع به حدیث شود.
-
مقطوع النسل
لغتنامه دهخدا
مقطوع النسل . [ م َ عُن ْ ن َ ] (ع ص مرکب ) که نسلش بریده باشد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). بلاعقب . بی زاد و ولد.- مقطوع النسل کردن کسی را ؛ بیضه های او را بیرون کردن و اخته کردن او را. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). خصی کردن وی را.با برداشتن یا از ک...
-
مقطوع النسل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] maqtu'onnasl کسی که فرزند از او بهوجود نیاید.
-
cost-plus-fixed-fee contract, CPFF contract
پیمان کارمزد مقطوع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] نوعی پیمان هزینه ـ کارمزد که کارمزد آن مقطوع است
-
firm fixed-price contract, FFP contract
پیمان مقطوع بدون تعدیل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] نوعی پیمان مقطوع که خریدار هیچگونه افزایش هزینهای را نمیپذیرد
-
جستوجو در متن
-
روزی
لغتنامه دهخدا
روزی . (ص نسبی ، اِ مرکب ) از: روز+ی (نسبت )، پهلوی رچیک ، ارمنی رچیک ، دزفولی روزیک . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). خوراک روزانه . (فرهنگ فارسی معین ). خوراک هرروزه . (شرفنامه ٔ منیری ) (ناظم الاطباء) (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). آنچه روز بروز بکسی...
-
شرمناک
لغتنامه دهخدا
شرمناک . [ ش َ ] (ص مرکب ) خجل و شوریده و پریشان ومضطرب . (ناظم الاطباء). شرمگین . شرمنده . شرمسار. (ازآنندراج ). شرمگین . (فرهنگ فارسی معین ) : پریزادگان بوسه دادند خاک پریوار هم شیر و هم شرمناک . نظامی . || پرشرم . باحیا. محجوب . (یادداشت مؤلف ) :...