کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مفتخوار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مفتخوار
مترادف و متضاد
انگل، بیکاره، پختهخوار، طفیلی، مفتخور
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مفتخوار
واژگان مترادف و متضاد
انگل، بیکاره، پختهخوار، طفیلی، مفتخور
-
مفتخوار
لغتنامه دهخدا
مفتخوار. [ م ُ خوا / خا ] (نف مرکب ) کسی که بی زحمت می خورد. (ناظم الاطباء). آنکه بدون رنج و کوشش از نتیجه ٔ سعی و عمل دیگران بهره برد.و رجوع به مفتخور و ترکیب مفت خوردن ذیل مفت شود.
-
واژههای همآوا
-
مفت خوار
فرهنگ فارسی معین
(مُ خا) (ص فا.) کسی که بی رنج و زحمت چیزی به دست می آورد.
-
جستوجو در متن
-
مفتخواری
لغتنامه دهخدا
مفتخواری . [ م ُ خوا / خا ] (حامص مرکب ) حالت و صفت مفتخوار. و رجوع به مفتخوار و مفتخوری شود.
-
spiv
دیکشنری انگلیسی به فارسی
spiv، ادم کلاش، ادم مفتخوار
-
spivs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
spivs، ادم کلاش، ادم مفتخوار
-
مفتخور، مفتخور
واژگان مترادف و متضاد
انگل، بیکاره، پختهخوار، طفیلی، کاسهلیس، مفتخوار
-
انگل
واژگان مترادف و متضاد
۱. پارازیت، میکرب، ویروس ۲. طفیلی، گدا، مفتخوار، مفتخور
-
بیکاره
واژگان مترادف و متضاد
بیمصرف، تنبل، تنپرور، کاهل، لش، مفتخوار، مهمل، ول، ولگرد، بیهودهگرد، هرزهگرد، ولو، هنجام، هیچکاره ≠ زرنگ، شاغل
-
شکم چران
لغتنامه دهخدا
شکم چران . [ ش ِ ک َ چ َ ] (نف مرکب ) شکم خواره . شکم باره . آنکه سربار سفره و غذای دیگران باشد. مفتخوار. (از یادداشت مؤلف ).
-
دنکاسه
لغتنامه دهخدا
دنکاسه . [ دَ س َ / س ِ ] (ص ) مغموم و مهموم و دلتنگ . || بدبخت . || طفیلی و مفتخوار. (ناظم الاطباء).
-
مفتخور
لغتنامه دهخدا
مفتخور.[ م ُ خوَرْ / خُرْ ] (نف مرکب ) آدم بیکار و تن پرور و طفیلی . کسی که برای تأمین زندگی خود، هوار این و آن می شود. (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمالزاده ). که بی خدمتی و کاری معاش گذراند. که بی تحمل رنج کاری متنعم ازنعمتی است . (یادداشت به خط مرحوم ده...
-
طبله خوار
لغتنامه دهخدا
طبله خوار. [ طَ ل َخوا / خا ] (نف مرکب ) شعوری مترادف نخستین معنی طبلخوار آورده است ، یعنی مفتخوار. (شعوری ج 2 ص 163).