کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مغرم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مغرم
معنی
(مَ رَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - تاوان ، غرامت . 2 - وام ، دین ؛ ج . مغارم .
فرهنگ فارسی معین
مترادف و متضاد
۱. وامدار، مقروض، مدیون
۲. غرامتگیرنده، تاوانستان
۳. گرفتار، شیفته، اسیر محبت
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مغرم
واژگان مترادف و متضاد
۱. وامدار، مقروض، مدیون ۲. غرامتگیرنده، تاوانستان ۳. گرفتار، شیفته، اسیر محبت
-
مغرم
فرهنگ فارسی معین
(مَ رَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - تاوان ، غرامت . 2 - وام ، دین ؛ ج . مغارم .
-
مغرم
فرهنگ فارسی معین
(مُ رَ) [ ع . ] (ص .) 1 - مرد گرفتار وام ، مدیون . 2 - مرد اسیر محبت .
-
مغرم
لغتنامه دهخدا
مغرم . [ م َ رَ ] (ع مص ) تاوان دادن . (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان القرآن ). غَرم . غرامة. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) : و من الاعراب من یتخذ ما ینفق مغرماً و یتربص بکم الدوائر علیهم دائرة السوء واﷲ سمیع علیم . (قرآن 99/9). ام تسئلهم اجراً فهم من ...
-
مغرم
لغتنامه دهخدا
مغرم . [ م ُ رَ ] (ع ص ) گرفتار دین و تاوان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مرد گرفتار وام .(ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). گران وام . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || شیفته ٔ دوستی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مرد اسیر دوستی . (از ناظم الاطباء) (از اق...
-
واژههای مشابه
-
مَّغْرَمٍ
فرهنگ واژگان قرآن
كسي كه بي جهت مجبور به پرداخت خسارتي كه خود مسببش نبوده شود - ضرر و خسارتي که انسان بدون اينکه جنايت و يا خيانتي مرتکب شده باشد ، از مال خود بپردازد (کلمه غُرم به معني ضرر و خسارتي است که انسان بدون اينکه جنايت و يا خيانتي مرتکب شده باشد ، از مال خ...
-
واژههای همآوا
-
مقرم
لغتنامه دهخدا
مقرم . [ م َ رَ ] (ع مص ) نخست گیاه خوردن گرفتن شتر یا به ضعف و سستی خوردن . قَرم . قُروم . (ازمنتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
مقرم
لغتنامه دهخدا
مقرم . [ م ِ رَ ] (ع اِ) بسترآهنگ . ج ، مقارم . (مهذب الاسماء). پرده ٔ رنگین از پشم که در وی نقش و نگار باشد یا پرده ٔ تنک . مقرمة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
مقرم
لغتنامه دهخدا
مقرم . [ م ُ رَ ] (ع ص ) شتر گرامی که بر وی بار نکنند و خوار ورام ننمایند و به جهت گشنی بدارند آن را یا بجهت آنکه فربه شود تا بکشند آن را. (منتهی الارب ) (آنندراج )(از ناظم الاطباء). شتری که بر آن بار نکنند و رام ننمایند و فقط برای گشنی نگاه دارند. (...
-
مَّغْرَمٍ
فرهنگ واژگان قرآن
كسي كه بي جهت مجبور به پرداخت خسارتي كه خود مسببش نبوده شود - ضرر و خسارتي که انسان بدون اينکه جنايت و يا خيانتي مرتکب شده باشد ، از مال خود بپردازد (کلمه غُرم به معني ضرر و خسارتي است که انسان بدون اينکه جنايت و يا خيانتي مرتکب شده باشد ، از مال خ...
-
جستوجو در متن
-
مغارم
لغتنامه دهخدا
مغارم . [ م َ رِ ] (ع اِ) ج ِ مَغرَم .(ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به مغرم شود.
-
جبران
واژگان مترادف و متضاد
تاوان، ترمیم، تلافی، عوض، غرامت، مغرم