کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مغالبه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مغالبه
/moqālebe/
معنی
بر یکدیگر چیره شدن؛ غلبه یافتن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مغالبه
فرهنگ فارسی معین
(مُ لَ بَ یا لِ بِ) [ ع . مغالبة ] (مصل .) بر یکدیگر چیره شدن .
-
مغالبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مغالَبَة] [قدیمی] moqālebe بر یکدیگر چیره شدن؛ غلبه یافتن.
-
واژههای مشابه
-
مغالبة
لغتنامه دهخدا
مغالبة. [م ُ ل َ ب َ ] (ع مص ) غلبه کردن کسی را. غِلاب . (تاج المصادر بیهقی ). همدیگر چیرگی جستن و غلبه کردن بر کسی . غلاب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به مغالبت شود. || نزد صرفیان آن است که بعد از مفاعله ، فعل...
-
جستوجو در متن
-
غلاب
لغتنامه دهخدا
غلاب . [ غ ِ ] (ع مص ) مغالبة. (مصادر زوزنی ). همدیگر چیرگی جستن و غلبه کردن بر کسی . (منتهی الارب ). غالبه مغالبة و غلاباً، قاهره . (اقرب الموارد). غلبه جستن بر همدیگر و چیره شدن بر کسی . رجوع به مغالبة شود.
-
مداعصة
لغتنامه دهخدا
مداعصة. [ م ُ ع َ ص َ ] (ع مص ) به قهر گرفتن کسی را. (از منتهی الارب ). به غلبه گرفتن . (از متن اللغة). گویند: اخذته مداعصة؛ ای مغارة. (اقرب الموارد). مغالبة و مغارة. (از متن اللغة).
-
مداغصة
لغتنامه دهخدا
مداغصة. [ م ُ غ َ ص َ ] (ع مص ) شتابی نمودن . (منتهی الارب ). استعجال . (از متن اللغة) (اقرب الموارد). || اخذته مداغصة؛ مغارة. (اقرب الموارد). غلاباً. (متن اللغة)؛ به مغالبه و چیرگی نمودن . به زور.
-
مذاهنة
لغتنامه دهخدا
مذاهنة. [ م ُ هََ ن َ ] (ع مص ) با کسی در زیرکی و تیزی خاطر نبرد کردن .(از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). مغالبه باکسی در جودت ذهن و فطنت . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة).
-
مراکضة
لغتنامه دهخدا
مراکضة. [ م ُ ک َ ض َ ] (ع مص ) با کسی اسب تاختن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). با هم دوانیدن اسبهای خود را. (منتهی الارب ) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد).یا مغالبه در رکض و اسب تاختن . (از اقرب الموارد).
-
ضهل
لغتنامه دهخدا
ضهل . [ ض َ ] (ع مص ) اندک اندک فراهم آمدن چیزی . (منتهی الارب ). || اندک و تنک گشتن شراب و نوشیدنی . (تاج المصادر) (منتهی الارب ). || بازگشتن بسوی اصل . || بازگشتن بسوی کسی نه به وجه مقاتلة و مغالبة،یا عام است . (منتهی الارب ). بازگردیدن . (تاج المص...
-
مماتکة
لغتنامه دهخدا
مماتکة. [ م ُ ت َ ک َ ] (ع مص ) مهر به مهر فروختن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مماهره در بیع. (شرح قاموس ) (از اقرب الموارد). || بر همدیگر چیرگی جستن و مغالبه کردن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || جرعه جرعه نوشیدن شراب را. (آنندراج ). تَمَت...
-
مسابقه
لغتنامه دهخدا
مسابقه . [ م ُ ب َ ق َ ] (ع اِمص ، اِ) مسابقة. مسابقت . رجوع به مسابقة شود. مسابقه امروز مواضیع عامتر یافته است و در انواع ورزشها و دعوی بردن ها به کار رود.- مسابقه دادن ؛ سبقت گرفتن . پیشی گرفتن .- || قرار سبقت گیری دادن با کسی یا کسانی در انواع ور...
-
محاضرة
لغتنامه دهخدا
محاضرة. [ م ُ ض َ رَ ] (ع مص ) حِضار. سؤال و جواب کردن با هم . (منتهی الارب ). مکالمه . با هم گفتگو کردن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مجادله و جواب و سؤال کردن . (از ناظم الاطباء). || زانو بزانوی کسی در نزد سلطان نشستن . (منتهی الارب ) (از ناظم ا...
-
مغالبت
لغتنامه دهخدا
مغالبت . [ م ُ ل َ / ل ِ ب َ ] (از ع ، مص ) مغالبة. چیره شدن بر یکدیگر. غلبه یافتن : در سه کار اقدام نتوان کرد مگر به رفعت همت ، عمل سلطان و بازرگانی دریا و مبالغت با دشمن . (کلیله و دمنه ). و ظلمی که رفته بود از مبالغت خصوم و منازعت در ملک موروث و خ...