کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معیوب ساختن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
معیوب ساختن
دیکشنری فارسی به عربی
عيب
-
واژههای مشابه
-
معيوب
دیکشنری عربی به فارسی
ناقص , ناتمام , داراي کمبود , معيوب
-
معیوب شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. عیبناک شدن، عیبدار شدن ۲. آهمند شدن ۳. ناقص شدن
-
defective weld
جوش معیوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] عیبی ناشی از گسترش عرضی ترک در جوشکاری بین دو ریل که منشأ آن محبوس شدن هوا یا ترک ریز اولیه است
-
معیوب شدن
لغتنامه دهخدا
معیوب شدن . [ م َع ْ ش ُ دَ ] (مص مرکب )عیب ناک شدن . عیب پیدا کردن . دارای عیب و نقص شدن .
-
معیوب کردن
لغتنامه دهخدا
معیوب کردن . [ م َع ْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) عیب ناک کردن . دارای عیب و نقص کردن . تباه کردن . خراب کردن : وصم ؛ معیوب کردن . (تاج المصادر بیهقی ).می تنی تاری که جاروبش کنندمی کشی طرحی که معیوبش کنند.پروین اعتصامی .
-
معیوب گردانیدن
لغتنامه دهخدا
معیوب گردانیدن . [ م َع ْ گ َدَ ] (مص مرکب ) عیب ناک کردن . معیوب کردن : فقرا را به بی سر و پایی معیوب گردانند. (گلستان ).
-
معیوب گشتن
لغتنامه دهخدا
معیوب گشتن . [ م َع ْ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) عیب ناک شدن . دارای عیب شدن . عیب پیدا کردن : چو کافور شد مشک ، معیوب گشت به کافوربر تاج ناخوب گشت . فردوسی .مشک شباب به کافور شیب محجوب شد و موی قیری به بیاض پیری معیوب گشت . (مقامات حمیدی ).
-
معیوب کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اضعف , مزق
-
معیوب شدن
دیکشنری فارسی به عربی
عوق
-
کسیرا معیوب کردن
دیکشنری فارسی به عربی
عوق
-
معلول و معیوب
فرهنگ گنجواژه
دارای نقص.
-
جستوجو در متن
-
vitiates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ویلیامز، بلا اثر کردن، فاسد کردن، تباه کردن، معیوب ساختن، خراب کردن، ناپاک ساختن، تباه شدن