کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معضلات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
معضلات
/mo'zalāt/
معنی
۱. سختیها و دشواریها.
۲. = معضله
فرهنگ فارسی عمید
برابر فارسی
کاستی ها
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
معضلات
فرهنگ واژههای سره
کاستی ها
-
معضلات
فرهنگ فارسی معین
(مُ ضَ) [ ع . ] (اِفا. ص .) جِ معضله (معضل )؛ سختی ها، کارهای دشوار.
-
معضلات
لغتنامه دهخدا
معضلات . [ م ُ ض ِ ] (ع اِ) مسائل مشکل . (منتهی الارب ). مشکلات . (آنندراج ) (غیاث ). کارهای دشوارو مسائل مشکل . (ناظم الاطباء). ج ِ معضلة. مسائل دشوار و فرو بسته که به طریق حل آن راه نتوان یافت . (از اقرب الموارد) : ما جمله ٔ برادران و پسران فرمان ن...
-
معضلات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: معضِلات، جمعِ معضِلَة] mo'zalāt ۱. سختیها و دشواریها.۲. = معضله
-
جستوجو در متن
-
سردوگرم
واژگان مترادف و متضاد
مصائب، سختیها، مشکلات، معضلات
-
dilemmas
دیکشنری انگلیسی به فارسی
معضلات، وضع دشوار، معمای غیر قابل حل، مسهلا غامض
-
هدهاد
لغتنامه دهخدا
هدهاد. [ هََ ] (ع اِ) صاحب مسائل قاضی . (منتهی الارب ). یعنی کسی که قاضی معضلات مسائل فقه را از وی پرسد. (اقرب الموارد).
-
معضلة
لغتنامه دهخدا
معضلة. [ م ُ ض ِ ل َ ] (ع ص ) مسئله ٔ مشکل و دشوار و منه قول عمر اعوذ باﷲ من کل معضلة لیس لها ابوالحسن ، یرید علیا علیه السلام . ج ، معضلات . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). مسئله ٔ دشوار و فروبسته که راه حل آن معلوم نباشد. (از اقرب الموارد). تأنی...
-
منصوبه گشای
لغتنامه دهخدا
منصوبه گشای . [م َ ب َ / ب ِ گ ُ ] (نف مرکب ) آنکه در بازی شطرنج و حل غوامض آن مهارت داشته باشد، و مجازاً مشکل گشا و آنکه بر حل معضلات تواناست . گشاینده ٔ غوامض : میراث ستان هفت کشورمنصوبه گشای چار گوهر. نظامی .منصوبه گشای بیم و امیدمیراث ستان ماه و ...
-
مطالب
لغتنامه دهخدا
مطالب . [ م َ ل ِ ] (ع اِ) ج ِ مطلب . (آنندراج ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). مطلبها و درخواستهاو سوءالات و خواهشها و عرضه داشتها و استدعاها. (ناظم الاطباء). آرزوها : دیگری ... به قوت عقل برمطالب و مآرب خویش رسیده . (کلیله و دمنه ). || مسائل و موضو...
-
مجتمع شدن
لغتنامه دهخدا
مجتمع شدن . [ م ُ ت َ م ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) گرد آمدن . فراهم آمدن . اجتماع کردن . جمع شدن : ... و ابوسلمة الخلال که او را وزیر آل محمد خواندندی از کوفه بیرون آمد و به هم مجتمع شدند و دعوت بنی عباس آشکارا کردند. (مجمل التواریخ والقصص ص 318). ندانسته...
-
گشاینده
لغتنامه دهخدا
گشاینده . [ گ ُ ی َ دَ / دِ ] (نف ) فاتح . فتاح . مفتّح . بازکننده : گشاینده ٔ بند بسته تویی کیان را سپهر خجسته تویی . فردوسی .گشاینده ٔ بندهای بدی همش رای و هم فره ٔ ایزدی . فردوسی .بختش هر روز فزاینده باددستش هرگاه گشاینده باد. منوچهری .ای گشاینده ...
-
مبهمات
لغتنامه دهخدا
مبهمات . [ م ُ هََ ] (ع ص ، اِ) معضلات سخت . (از ذیل اقرب الموارد). کارهای دشوار. امور پیچیده و مشکل . || (اصطلاح دستور زبان ) کلماتی را گویند که کسی یا چیزی را بطور ابهام و پوشیده نشان دهد. مانند: هر، کس ، اند، فلان ، بهمان . دستورهای متداول فارسی ک...
-
نهد
لغتنامه دهخدا
نهد.[ ن َ ] (ع اِ) هرچیز بلند و برآمده . (منتهی الارب ). ناتی ٔ و مرتفع از هر نوعی . (از متن اللغة). شی ٔ مرتفع.(اقرب الموارد). || ثدی . پستان را گویند بسبب برآمدگی آن . (از اقرب الموارد). || شیربیشه . (منتهی الارب ). اسد. (متن اللغة) (اقرب الموارد)....