کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معصیت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
معصیت
/ma'siyat/
معنی
۱. گناه.
۲. (اسم مصدر) نافرمانی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. اثم، بزه، تقصیر، جرم، خطا، ذنب، فجور، گناه، منکر
۲. نافرمانی کردن، عصیان ورزیدن، گناه کردن
۳. نافرمانی ≠ ثواب
فعل
بن گذشته: معصیت کرد
بن حال: معصیت کن
دیکشنری
guilt, sin, transgression
-
جستوجوی دقیق
-
معصیت
واژگان مترادف و متضاد
۱. اثم، بزه، تقصیر، جرم، خطا، ذنب، فجور، گناه، منکر ۲. نافرمانی کردن، عصیان ورزیدن، گناه کردن ۳. نافرمانی ≠ ثواب
-
معصیت
فرهنگ فارسی معین
(مَ ص یَ) [ ع . معصیة ] (اِ.) گناه ، جرم . ج . معاصی .
-
معصیت
لغتنامه دهخدا
معصیت . [ م َ ی َ ] (ع اِ) مخالفت و نافرمانی و سرکشی و عدم اطاعت و عصیان . (ناظم الاطباء) : زیان نبود و نباشدْت از او چنانکه نبودزیان ز معصیت دیو مر سلیمان را. ناصرخسرو. || گناه و جرم و بزه . (ناظم الاطباء). گناه . جرم . ذنب . خطا. جناح . اثم . ناشای...
-
معصیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: معصیة، جمع: معاصی] ma'siyat ۱. گناه.۲. (اسم مصدر) نافرمانی.
-
معصیت
دیکشنری فارسی به عربی
ذنب
-
واژههای مشابه
-
مَعْصِيَتِ
فرهنگ واژگان قرآن
نافرمانی
-
معصیت فرمای
لغتنامه دهخدا
معصیت فرمای . [ م َ ی َ ف َ ] (نف مرکب ) آنکه معصیت فرماید. آنکه به ارتکاب گناه وادارد : تن من است چو سلطان معصیت فرمای من از قیاس غلام مطیع سلطانم . سوزنی .و رجوع به معصیة شود.
-
معصیت کار
لغتنامه دهخدا
معصیت کار. [ م َ ی َ ] (ص مرکب ) گناهکار. مُذنِب . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
معصیت کاری
لغتنامه دهخدا
معصیت کاری . [ م َ ی َ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی معصیت کار. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). گناهکاری .
-
معصیت کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ذنب
-
واژههای همآوا
-
معسیة
لغتنامه دهخدا
معسیة. [ م ُ ی َ ] (ع ص ) شتر ماده ای که در وی شک باشد شیردار است یا نه . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). میشی که شک باشد آیا شیر دارد یا نه و راغب گوید معسیات به شترانی گویند که شیر آنها قطع شده است و امید هست که باز گردد. (از اقرب الموارد).
-
معصیة
لغتنامه دهخدا
معصیة. [ م َی َ ] (ع مص ) نافرمانی کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان القرآن ) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). خارج شدن از اطاعت کسی و مخالفت کردن با فرمان وی و معاندت کردن با او. (از اقرب الموارد). مخالفت کردن بافرمان کسی از روی قصد. (از تعریف...