کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معزال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
معزال
لغتنامه دهخدا
معزال . [ م ِ ] (ع ص ) شبان تنها و آنکه ستوران به گوشه ای برد به چرا. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || به ناحیه ای فرودآینده از سفر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). آن که از سفر در ناحیه ای فرود آید. (ناظم الاطباء). آنکه در س...
-
واژههای همآوا
-
معظئل
لغتنامه دهخدا
معظئل . [ م ُ ظَ ءِ ئل ْ ] (ع ص ) رجوع به مُعظِل شود.
-
جستوجو در متن
-
معازیل
لغتنامه دهخدا
معازیل . [ م َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ اَعزَل . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به اعزل و معازل شود. || ج ِ مِعزال . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). مردان بی نیزه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به معزال شود.
-
گول
لغتنامه دهخدا
گول . (ص ) أبله . نادان . (برهان قاطع) (سراج اللغات )(فرهنگ رشیدی ) (فرهنگ سروری ). احمق . (فرهنگ رشیدی ) (فرهنگ شعوری ). آنکه او را زود فریب توان داد. کودن .کانا. پَپِه . پَخمه . چُلمَن . خُل . چِل . آب دندان . (یادداشت مؤلف ). اَبِک . اَخرَق . اَ...
-
شبان
لغتنامه دهخدا
شبان . [ ش ُ / ش َ ] (اِ) چوپان را گویند که چراننده و محافظت کننده ٔ گوسفند باشد و او را به عربی راعی خوانند. (برهان قاطع). رشیدی در فرهنگ و هدایت صاحب انجمن آرا و به تبع اخیر صاحب آنندراج گوید: چوپان که اکثر در شب گله را پاسبانی کند ضد روزبان و شبان...