معزال . [ م ِ ] (ع ص ) شبان تنها و آنکه ستوران به گوشه ای برد به چرا. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || به ناحیه ای فرودآینده از سفر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). آن که از سفر در ناحیه ای فرود آید. (ناظم الاطباء). آنکه در سفربا قوم فرود نیاید اما در ناحیه ای فرود آید. (از اقرب الموارد). || بی نیزه . (مهذب الاسماء). مرد بی نیزه . ج ، معازیل . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || هرکه از قماربازان بر کنار باشد جهت خساست . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || مرد سست و گول . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مرد ضعیف احمق و گول . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || مستبد به رأی . (از ذیل اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.