کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معارضه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
معارضه
/mo'āreze/
معنی
۱. مقابله کردن چیزی با چیزی؛ مقابله کردن.
۲. کاری نظیر آنچه طرف مقابل کرده دربارۀ او انجام دادن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. رویارویی، ستیز، مخالفت، ستیزه، مقابله
۲. ستیزه کردن
فعل
بن گذشته: معارضه کرد
بن حال: معارضه کن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
معارضه
واژگان مترادف و متضاد
۱. رویارویی، ستیز، مخالفت، ستیزه، مقابله ۲. ستیزه کردن
-
معارضه
فرهنگ فارسی معین
(مُ رَ ضَ یا رِ ض ) [ ع . معارضة ] (مص ل .) رویارویی کردن ، مقابله کردن .
-
معارضه
لغتنامه دهخدا
معارضه . [ م ُ رَ ض َ / رِ ض ِ ] (از ع ، اِمص ) روبارویی دو خصم و دو حریف با یکدیگر. معارضت . (ناظم الاطباء). مقابله ٔ دو حریف با هم : از معارضه ٔ رایات او تماول و تجافی نمود و به مرورود رفت و نیشابور بازگذاشت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 203 -...
-
معارضه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: معارَضَة] mo'āreze ۱. مقابله کردن چیزی با چیزی؛ مقابله کردن.۲. کاری نظیر آنچه طرف مقابل کرده دربارۀ او انجام دادن.
-
واژههای مشابه
-
معارضة
لغتنامه دهخدا
معارضة. [ م ُ رَ ض َ ] (ع مص ) دور شدن از کسی و یک سو گردیدن و برگشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). از کسی با یک سوی شدن . (تاج المصادر بیهقی ). || سیر کردن برابرکسی . (از منتهی الارب ) (ازآنندراج ) (از اقرب الموارد...
-
معارضة
دیکشنری عربی به فارسی
اختلا ف عقيده داشتن , جداشدن , نفاق داشتن , مخالف , معاند , ضديت , مخالفت , مقاومت , تضاد , مقابله
-
معارضه کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ستیز کردن، جنگیدن ۲. مخالفت کردن ۳. مقابله کردن، رویارویی کردن
-
معارضه کردن
لغتنامه دهخدا
معارضه کردن . [ م ُ رَ ض َ / رِ ض ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مبارات . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مقابله کردن دو حریف و مدعی با یکدیگر.
-
جستوجو در متن
-
اختلا ف عقیده داشتن
دیکشنری فارسی به عربی
معارضة
-
نفاق داشتن
دیکشنری فارسی به عربی
معارضة
-
ضدیت
دیکشنری فارسی به عربی
معارضة
-
مقابله
دیکشنری فارسی به عربی
معارضة
-
جداشدن
دیکشنری فارسی به عربی
جزء , معارضة