معارضة. [ م ُ رَ ض َ ] (ع مص ) دور شدن از کسی و یک سو گردیدن و برگشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). از کسی با یک سوی شدن . (تاج المصادر بیهقی ). || سیر کردن برابرکسی . (از منتهی الارب ) (ازآنندراج ) (از اقرب الموارد). روبروی کسی سیر کردن . (از ناظم الاطباء). || پیشاپیش آمدن کسی را در راه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || در راه همراه جنازه گشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). در راه همراه جنازه گشتن و از منزل با آن نبودن .(از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || مقابله کردن کتاب را با کتاب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || مکافات کردن بدانچه دیگری کند. (منتهی الارب ) (آنندراج )(از ناظم الاطباء). کردن کاری که دیگری کندو آوردن چیزی که دیگری آرد. (از اقرب الموارد). || با کسی برابری کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ) (از اقرب الموارد). || پیش آوردن ناقه را به فحل جهت گشنی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || مدارسه کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || به کرانه ها راه رفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || فرزند حرام آوردن . (منتهی الارب ).
- ابن المعارضة ؛ فرزند زنا . (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط) (از تاج العروس ).
|| مبادله . بیع متاع به متاع ، بی نقدی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (از معجم متن اللغة).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.