کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مطاف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مطاف
/matāf/
معنی
جای طواف کردن؛ محل گردش و دور زدن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
طوافگاه، محلطواف
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مطاف
واژگان مترادف و متضاد
طوافگاه، محلطواف
-
مطاف
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِ.) جای طواف کردن .
-
مطاف
لغتنامه دهخدا
مطاف . [ م َ ] (ع مص ) (از «طی ف ») آمدن خیال در خواب . (منتهی الارب ) (دهار) (از ناظم الاطباء).آمدن خیال در خواب و وسوسه . (تاج المصادر بیهقی ).
-
مطاف
لغتنامه دهخدا
مطاف .[ م َ ] (ع اِ) جای طواف کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). جای طواف کردن و جای گرداگرد گشتن و طواف کردن . (آنندراج ). جای گرداگرد گشتن و طواف کردن . (غیاث ). طواف گاه . (دهار) (مهذب الاسماء) : سر کوی ما مطاف او است و گرد در و دیوار ما کعبه ٔ...
-
مطاف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] matāf جای طواف کردن؛ محل گردش و دور زدن.
-
جستوجو در متن
-
ذوالکعبات
لغتنامه دهخدا
ذوالکعبات . [ ذُل ْ ک َ ] (اِخ ) بتی یا خانه ای بنو ربیعة را که مطاف آنان بود.
-
غاضریة
لغتنامه دهخدا
غاضریة. [ ض ِ ری ی َ ] (اِخ ) منسوب است به غاضرة از بنی اسد و آن قریه ای است از نواحی کوفه ، نزدیک کربلاء. (معجم البلدان یاقوت حموی ) در حبیب السیر ضمن شرح حالات امام حسین علیه السلام آرد: و بعد از مراجعت عمر اهل قریه ٔ غاضریه اجساد شهدا را در همان س...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] ((اِخ ) سلطان ...) ابوحامد (شیخ ...). خوندمیر در حبیب السیر ج 1 ص 293 آرد: در این سال (236 هَ .ق .) شیخ ابوحامد سلطان احمد که درجه ٔ او در زهد و عبادت و اظهار کرامت و خوارق عادت در غایت رفعت بود در قبةالاسلام بلخ از عالم انتقال نمود ...
-
طیف
لغتنامه دهخدا
طیف . [ طَ ] (ع اِ) خشم . غضب . || جنون . دیوانگی . || خیال . خیالة. (منتهی الارب ) (آنندراج ). پیکر خیالی محسوس غیرقابل لمس . شبح . صورت که به خواب بینند. (السامی )(مهذب الاسماء). || وسوسه . و منه : اذا مسهم طیف من الشیطان . (منتهی الارب ) (آنندراج ...
-
نصیرا
لغتنامه دهخدا
نصیرا. [ ن َ ] (اِخ ) (ملا...) محمدنصیربن حکیم صدرالدین تنکابنی ، به روایت نصرآبادی «طالب علم منقحی است در کمال صلاح و قید، در حال تحریر [ قرن یازدهم ] به اصفهان بود در مسجد لبنان به خدمت ایشان رسیده فیض وافر برده ، تخلص نداشت » او راست :بگشای دیده ب...
-
طوف
لغتنامه دهخدا
طوف . [ طَ ] (ع مص ) طواف . طوفان .تطواف . (منتهی الارب ). مطاف . تجلس . گشت . شوط. دور گردیدن . گرد گردیدن . گرد برآمدن . (تاج المصادر). گرد ورآمدن . (زوزنی ). گرداگرد چیزی گردیدن . مطلق سیر و گشت . (غیاث ) (آنندراج ). گرد و پیرامون کعبه گشتن . (منت...
-
چارباغ مشهد
لغتنامه دهخدا
چارباغ مشهد. [ غ ِ م َ هََ ] (اِخ ) در شهر مشهد مقدس است از بناهای اولاد امیرتیمور گورکان و همیشه مسکن سلاطین و حکام و امرای بزرگ بوده در سنه ٔ 861 هَ . ق . صبح روز سه شنبه بیست وپنجم ربیع الثانی میرزا ابوالقاسم بابر گورکانی بن بایسنقربن میرزا شاهرخ ...
-
طایفا
لغتنامه دهخدا
طایفا. [ ی ِ ] (اِخ ) جربادقانی محمدعلی . فرزند حاج محمدحسین ساکن جربادقان . جد اعلای ایشان ملا کمال الدین حسین در نجف اشرف ساکن بود، چون شیعه بود اهل روم آزار او میکردند به این سبب به جربادقان آمد. پادشاه دیندار شاه اسماعیل ماضی که به آنجا آمد از ای...
-
مدینة
لغتنامه دهخدا
مدینة. [ م َ ن َ ] (اِخ ) شهری است [ به عربستان ] خوش ومردم بسیار و روضه مقدس پیغمبر (ص ) با بسیار صحابه آنجاست و از نواحی وی سنگ فسان خیزد که به همه ٔ جهان ببرند. (حدود العالم ). از شهرهای مهم عربستان سعودی است . این شهر پس از مهاجرت پیغامبر اسلام ا...