مطاف .[ م َ ] (ع اِ) جای طواف کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). جای طواف کردن و جای گرداگرد گشتن و طواف کردن . (آنندراج ). جای گرداگرد گشتن و طواف کردن . (غیاث ). طواف گاه . (دهار) (مهذب الاسماء) : سر کوی ما مطاف او است و گرد در و دیوار ما کعبه ٔ طواف او.(سندبادنامه ص 195). و از هر جانب مرزبانان و سرداران ولایات احترام حریم ابهت و جلالت که مطاف ملوک عصر وملاذ سلاطین اطراف بود... (ظفرنامه ٔ یزدی ج 2 ص 366).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.