کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مصادقة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مصادقة
لغتنامه دهخدا
مصادقة. [ م ُ دَ ق َ ] (ع مص ) راست گویی کردن با کسی . (ناظم الاطباء). || همدیگر دوستی کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). با یکدیگر دوستی داشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). مخادنة. (تاج المصادر). || به راستی دوستی کردن با کسی . (ناظم الاطب...
-
واژههای مشابه
-
مصادقه
لغتنامه دهخدا
مصادقه .[ م ُ دَ / دِ ق َ / ق ِ ] (از ع ، اِمص ) مصادقت . مصادقة. رجوع به مصادقة شود. || دوستی . وداد.
-
مصادقه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مصادَقة] ‹مصادقت› [قدیمی] mosādeqe با کسی دوستی کردن؛ از روی اخلاص با کسی دوست شدن.
-
واژههای همآوا
-
مصادقت
واژگان مترادف و متضاد
صداقت، محبت، وداد، ولا
-
مصادقت
فرهنگ فارسی معین
(مُ دَ قَ) [ ع . مصادقة ] (مص ل .) از روی اخلاص با کسی دوست شدن .
-
مصادغة
لغتنامه دهخدا
مصادغة. [ م ُ دَغ َ ] (ع مص ) همدیگر نرمی کردن . (منتهی الارب ). نرمی و مدارا نمودن با کسی . (ناظم الاطباء). || برابری کردن کسی را در رفتار. (شرح قاموس ). || معارضه کردن با کسی در رفتار. (ناظم الاطباء).
-
مصادقت
لغتنامه دهخدا
مصادقت . [ م ُ دَ /دِ ق َ ] (از ع ، اِمص ) مصادقه . خلت . دوستی . دوستی ورزیدن با یکدیگر : در آبگیری دو بط و سنگ پشتی ... به حکم مجاورت دوستی و مصادقت داشتند. (کلیله ودمنه ). ایلک خان ... پیش محمود به حکم مصاهرت و مصادقت که از جانبین سلسله ٔ وداد و ا...
-
جستوجو در متن
-
مصادقات
لغتنامه دهخدا
مصادقات .[ م ُ دَ ] (ع اِ) ج ِ مصادقة. رجوع به مصادقة شود.
-
ولا
واژگان مترادف و متضاد
۱. تولی، دوستی، رفاقت، مصادقت، مصادقه ۲. مودت، نزدیکی، وداد
-
مصادقت
فرهنگ فارسی معین
(مُ دَ قَ) [ ع . مصادقة ] (مص ل .) از روی اخلاص با کسی دوست شدن .
-
مخادنة
لغتنامه دهخدا
مخادنة. [ م ُ دَ ن َ ] (ع مص ) دوستی کردن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). با کسی دوستی داشتن . (زوزنی ). مصادقه . (تاج المصادر بیهقی ). دوستی کردن . (آنندراج ). دوستی صادقانه کردن با مردی و مصاحبت وی نمودن . (ناظم الاطباء). و رجوع به تخادن شود.
-
ولاء
لغتنامه دهخدا
ولاء. [ وِ ] (ع مص ) موالاة. پیاپی کردن . دمادم کردن : ولاء بین دو امر؛ پیاپی کردن دوکار را. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || پیوست یکدیگر کردن . (منتهی الارب ). پیوستگی کردن میان دو چیز. پیوستگی با هم نمودن . || دوستی با هم نمودن . (از اقرب المو...