مصادقت . [ م ُ دَ /دِ ق َ ] (از ع ، اِمص ) مصادقه . خلت . دوستی . دوستی ورزیدن با یکدیگر : در آبگیری دو بط و سنگ پشتی ... به حکم مجاورت دوستی و مصادقت داشتند. (کلیله ودمنه ). ایلک خان ... پیش محمود به حکم مصاهرت و مصادقت که از جانبین سلسله ٔ وداد و اتحاد منعقد بود، کتبی فرستاد... (سلجوقنامه ص 11). به شرایط موافقت و مصادقت در تحری مراضی و توخی مطالب و مباغی آن حضرت قیام نمودی . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 46). حال موافقت و مصادقت میان سلطان و ایلک خان قائم بود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 292). چون کیوک خان را به خانی برداشتند سبب مصادقتی که داشت باییسو که پسر صلبی جغتای بود. (تاریخ جهانگشای جوینی ). میان ایشان مصادقتی و مصافاتی از روی آنک ... حاصل آید. (تاریخ جهانگشای جوینی ). یکی بود از امرای گورخان ... با او از قدیم مصادقت و مصافاتی تمام داشت . (تاریخ جهانگشای جوینی ). اسباب موافقت و مصادقت به نظام پیوست . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 273). || راستی از دو سوی . (یادداشت مؤلف ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.