کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مشظ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مشظ
لغتنامه دهخدا
مشظ. [ م َ ] (ع مص ) برگزیدن شهری را. || چیزی از مال کسی گرفتن . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (اِ) خار که در دست خلد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). آنچه از خار در دست بخلد . (ناظم الاطباء).
-
مشظ
لغتنامه دهخدا
مشظ. [ م َ ش َ ] (ع مص ) خار یا چوب درخستن در دست از سودن دست بر آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). خار و چوب به دست درشدن از برمجیدن آن . (تاج المصادر بیهقی ). سودن خار یا چوب و خلیدن از آن چیزی در دست و خلیده شدن خار در دست کسی . (از...
-
مشظ
لغتنامه دهخدا
مشظ. [ م َ ش ِ ] (ع ص ) آن که در دست وی خار یا چوب خلیده باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
درخستن
لغتنامه دهخدا
درخستن . [ دَ خ َ ت َ ] (مص مرکب ) خستن . مجروح کردن . || نشان کردن .رسم کردن . نقش کردن . داغ کردن . || سفتن . سوراخ کردن . (ناظم الاطباء). || لمس کردن : انساغ ؛ درخستن به تازیانه . جرز؛ درخستن به چوب . طأطاءة؛ درخستن اسب را به هر دوران . غمز، لمز؛...
-
برگزیدن
لغتنامه دهخدا
برگزیدن . [ ب َ گ ُ دَ ] (مص مرکب ) قبول نمودن . اختیار نمودن . انتخاب کردن . (آنندراج ). برگزیدن برای خود. مستخلص کردن خود را. استخلاص کردن برای خویش . غث و سمین کردن . نخبه کردن . (یادداشت دهخدا). أثر. اِجتباء. (المصادر زوزنی ). اجتیال . اختصاص . ...