کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مشروب قبل از خواب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
خواب شکستن
لغتنامه دهخدا
خواب شکستن . [ خوا / خا ش ِ ک َ ت َ ] (مص مرکب ) خواب بریدن . از خواب بیدار کردن .
-
نعسان
لغتنامه دهخدا
نعسان . [ ن َ ] (ع ص ) خواب آلود. (آنندراج ). خواب آلوده . (ناظم الاطباء).ناعس . (از متن اللغة).
-
alcohol induced sleep disorder
اختلال خواب الکلزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] اختلال ناشی از مسمومیت با الکل یا مصرف مفرط یا قطع مصرف آن که با علائمی مانند خوابآلودگی و خواب ناآرام و کابوس و بیدارمانی همراه است
-
رقاد
لغتنامه دهخدا
رقاد. [ رُ ] (ع اِ)خواب . یا رقاد مخصوص است به خواب شب . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). خواب . (غیاث اللغات ). خواب و خصوصاً خواب در شب . (ناظم الاطباء). خواب سبک اول شب . خواب . نوم . رقد. رقود. (یادداشت مؤلف ). خواب دراز. (دهار) (یادداشت مؤلف ). خ...
-
شادخواب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] šādxāb خواب خوش؛ خواب شیرین؛ شکرخواب: ◻︎ چو از شادخوابش برانگیختند / سرش را به نیزه درآویختند (فردوسی: لغتنامه: شادخواب).
-
خواب امن
لغتنامه دهخدا
خواب امن . [ خوا / خا ب ِ اَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مقابل خواب کلفت . (آنندراج ). خواب راحت : کمین گاه است خواب امن سیلاب حوادث رادل بیدار را وحشت ز مأمن بیش می گردد.صائب (از آنندراج ).
-
رگ
فرهنگ فارسی معین
(رَ) (اِ.) 1 - مجرای خون در بدن . 2 - نژاد، اصل . 3 - غیرت . ؛ ~ خواب نقطة ضعف . ؛~ خواب کسی را به دست آوردن کنایه از: نقطة ضعف کسی را شناختن و از آن استفاده کردن .
-
خواب رفتن
لغتنامه دهخدا
خواب رفتن . [ خوا / خا رَ ت َ ] (مص مرکب ) خدر شدن . (زمخشری ). بیحس شدن . سنگین و خدر شدن عضوی از اعضای تن . (یادداشت بخط مؤلف ).- به خواب رفتن پای ؛ خواب رفتن پای . (یادداشت بخط مؤلف ).- خواب رفتن پای ؛ خفتن پای . بیحس شدن آن بر اثر نرسیدن خون ...
-
تشتخانه
فرهنگ فارسی معین
(تَ نَ یا نِ) (اِمر.) 1 - اطاقی که تشت و آفتابه در آن گذارند. 2 - اطاق خواب . 3 - جامة خواب از توشک و لحاف و نهالی و مانند آن . 4 - مبرز، مستراح .
-
سبات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] sobāt ۱. خواب یا اول خواب.۲. خواب سبک.۳. دهر؛ روزگار.۴. مرد زیرک.۵. (اسم مصدر) (پزشکی) بیماری خوابزدگی که تا آستانۀ از دست رفتن هشیاری میرسد.
-
رباینده
لغتنامه دهخدا
رباینده . [ رُ ی َ دَ / دِ] (نف ) نعت فاعلی از ربودن . که برباید : چون کلاژه همه دزدند و رباینده چو خادشوم چون بوم بدآغال و چو دمنه محتال . معروفی .عدل آمد و امن آمد و رستند رعیت از پنجه ٔ گرگان رباینده ٔ غدار. فرخی .دل تیهو از چنگ طغرل بداغ رباینده ...
-
خواب و خوراک
لغتنامه دهخدا
خواب و خوراک . [ خوا / خا ب ُ خوَ / خ ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) خواب و خور. خواب و خورد. (یادداشت بخط مؤلف ).- از خواب و خوراک افتادن ؛ بر اثر ناراحتی خواب و خورد را از دست دادن . بر اثر تألمات شخصی بخواب نرفتن و خوراک نخوردن .
-
فخة
لغتنامه دهخدا
فخة. [ ف َخ ْ خ َ ] (ع اِمص ) فروهشتگی هر دو پای . (منتهی الارب ). || (اِ) خواب که بعدِ جماع آید. (منتهی الارب ). قیل هی النومة بعد الجماع . (تاج العروس ). خوابی که در آن خرخر کنند. (از اقرب الموارد). || زن چرکین . || زن سطبر. || خواب بر پشت . || خوا...
-
نعاس
لغتنامه دهخدا
نعاس . [ ن ُ ] (ع مص ) غنودن . (غیاث اللغات ) (زوزنی ) (دهار). به خواب شدن . (از منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ). چیره شدن نعاس بر شخص . (از متن اللغة). نعس . (ناظم الاطباء). رجوع به نَعس شود. || (اِمص ، اِ) غنودگی . (غیاث اللغات ) (آنندراج )...
-
موژان
لغتنامه دهخدا
موژان . (ص ) نرگس نیم شکفته . (ناظم الاطباء) (از برهان ). نرگس شکفته و به صورت موجان نیز آمده . (از آنندراج ). نرگس شکفته را گویند. (از فرهنگ اوبهی ). || چشم شهلای پرکرشمه . (از فرهنگ جهانگیری ) (ناظم الاطباء). چشم پرکرشمه را گویند که شهلا باشد. (انج...