کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مشتقه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مشتقه
دیکشنری فارسی به عربی
تفاضل
-
واژههای مشابه
-
مشتقة
لغتنامه دهخدا
مشتقة. [م ُ ت َق ْ ق َ ] (ع ص ) مشتقه . مؤنث مشتق . (فرهنگ فارسی معین ). ج ، مشتقات . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).- اسماء مشتقه ؛ اسمهایی که از مصدر گرفته شده باشد : و اول را اسماء مشتقه خوانند، مانند: ناصر و نصیر و منصور. (اساس الاقتباس ص 9). و رج...
-
اسماء مشتقه
لغتنامه دهخدا
اسماء مشتقه . [ اَ ءِ م ُ ت َق ْ ق َ / ق ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خواجه نصیرالدین طوسی در اساس الاقتباس آرد: باشد که میان الفاظ مشاکلتی افتد، وآن از دو نوع خالی نبود، یا مشاکلت لفظ تابع مشاکلت معنی بود یا نبود، و اول را اسماء مشتقه خوانند مانند نا...
-
جستوجو در متن
-
تفاضل
دیکشنری عربی به فارسی
تفاضلي , افتراقي , تشخيص دهنده , ديفرانسيل , مشتقه , داراي ضريب متغير
-
differential
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیفرانسیل، مشتقه، تفاضلی، افتراقی، تشخیص دهنده، دارای ضریب متغیر
-
اسم مشتق
لغتنامه دهخدا
اسم مشتق . [ اِ م ِ م ُ ت َق ق ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به اسماء مشتقه شود.
-
لاخ
لغتنامه دهخدا
لاخ . (ع ص ) کج دهن (مشتقة من الالخی و بتثلیث الخاء) روی حدیث ابن عباس فی قصة اسماعیل و هاجر علیهما السلام و الوادی یومئذ لاخ . (منتهی الارب ).
-
مشتق
لغتنامه دهخدا
مشتق .[ م ُ ت َق ق ] (ع ص ) لفظی که از لفظ دیگر گرفته شده وفارسیان به تخفیف هم آرند. (از غیاث ) (آنندراج ). کلمه ٔ گرفته شده از کلمه ٔ دیگر. بیرون آمده و صادرگشته ومتفرع شده . (ناظم الاطباء). کلمه ای که از کلمه ٔ دیگر (کلمه ٔ اصلی ) گرفته شده ، مانند...
-
اسماء متجانسه
لغتنامه دهخدا
اسماء متجانسه . [ اَ ءِ م ُ ت َ ن ِ س َ / س ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خواجه نصیرالدین طوسی در اساس الاقتباس آرد: باشد که میان الفاظ مشاکلتی افتد، و آن از دو نوع خالی نبود، یا مشاکلت تابع معنی بود یا نبود، و اول را اسماء مشتقه خوانند... و دوم را اسم...
-
اصری
لغتنامه دهخدا
اصری . [ اَ ص ِرْ را ] (ع اِمص ) نیک عزیمت بر کاری و جِدّو ثبات و دوام بر آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). صِرّی ̍. رجوع به صِرّی ̍ شود. یقال : انها منی صری ؛ ای عزیمة و جد، و در آن لغات است : اَصِرّی ̍ و صِرّی و اَصِرّی و... و هی مشتقة من الاصرار...
-
شجنة
لغتنامه دهخدا
شجنة. [ ش ِ ن َ ] (ع اِ) یک شعبه از خوشه ٔ انگور که تمامی آن پخته باشد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).زِنگِلَه (در تداول مردم قزوین ). شَجنَه . شُجنَة. (اقرب الموارد). || شکاف در کوه . (منتهی الارب ). || رگها و بیخهای درخت درهم شده . (منتهی الارب ...
-
ضروری
لغتنامه دهخدا
ضروری . [ ض َ ری ی / ری ] (از ع ، ص نسبی ) منسوب به ضرور. لابد. لابُدّمنه . ناچار. ناگزیر.لاعلاج . بایسته . دربایست . بایا. اندربای : چو نتوان به افلاک دست آختن ضروری است با گردشش ساختن . سعدی .خرسندی عاشقان ضروری باشد. سعدی .و صاحب غیاث اللغات گوید ...
-
الفاظ
لغتنامه دهخدا
الفاظ. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ لَفظ. سخنان . (آنندراج ) (المنجد). صاحب تاج العروس گوید: «لفظ» واحد «الفاظ» و آن در اصل مصدر است - انتهی . و صاحب منتهی الارب آرد: لفظ؛ سخن . لفظة؛ یک سخن . الفاظ جمع. در اقرب الموارد آمده : اللفظة؛ الواحدة من الالفاظ. ج ، لَ...