کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مزدوج مختلط ماتریس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
complex conjugate of a matrix
مزدوج مختلط ماتریس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ماتریسی که درایههای آن مزدوج مختلط درایههای متناظر ماتریس مفروض است
-
واژههای مشابه
-
conjugation 2
مزدوج شدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] عدم استقرار الکترونهای π در مولکولهایی که بهصورت یکدرمیان پیوندهای یگانه و دوگانه دارند
-
جسم مزدوج
لغتنامه دهخدا
جسم مزدوج . [ ج ِ م ِ م ُ دَ وَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مراد از آن جسم مرکب باشد مانند موالید. (از شرح حکمت اشراق از فرهنگ علوم عقلی سجادی ).
-
تجنیس مزدوج
لغتنامه دهخدا
تجنیس مزدوج . [ ت َ س ِ م ُ دَ وَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) تجنیس مکرر. صاحب حدایق السحردر ذیل تجنیس مکرر آرد: و این تجنیس را مردد و مزدوج نیز خوانند. و این صنعت چنان باشد که دبیر یا شاعردر آخر اسجاع یا در آخر ابیات دو لفظ متجانس پهلوی یکدیگر بیارد، ...
-
تضمین مزدوج
لغتنامه دهخدا
تضمین مزدوج . [ ت َ ن ِ م ُ دَ وَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) این صنعت چنان بود که دبیر یا شاعر بعد از آن که حدود اسجاع و قوافی نگاه داشته باشد و شرایط آن بجای آورده ، در اثنای ابیات دو لفظ مزدوج یا بیشتر بکار بندد. مثال از قرآن : و جئتک من سَبَاء بنَب...
-
اِحْتِواءٌ مُزْدَوَجٌ
دیکشنری عربی به فارسی
مهار دوجانبه (دوگانه)
-
linear conjugate map, conjugate linear map
نگاشت خطی مزدوج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار
-
isovalent conjugation
مزدوجشدگی همظرفیت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] آرایش پیوندها در یک مولکول مزدوج بهنحویکه بتوان برای آن ساختار متفاوتی با همان تعداد پیوند رسم کرد
-
conjugate arcs
کمانهای مزدوج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] دو کمان ناهمپوش از یک دایره که اجتماعشان یک دایرۀ کامل است
-
conjugate acid-base pair
اسیدـ بازِ مزدوج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] دو گونۀ شیمیایی که ازطریق به دست آوردن یا از دست دادن یک پروتون با یکدیگر ارتباط داشته باشند
-
conjugate angles
زاویههای مزدوج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] دو زاویه که مجموعشان 360 درجه است
-
conjugate impedances
رهبندیهای مزدوج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] رهبندیهایی با مؤلفههای مقاومت برابر و مؤلفههای واکنایی برابر که علامت مختلف دارند
-
isovalent hyperconjugation
فوق مزدوجشدگی همظرفیت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] ترتیبی از پیوندها در یک مولکول فوق مزدوج بهگونهایکه تعداد پیوندها در دو ساختار رزونانسی یکسان است، اما یکی از ساختارها ازنظر انرژی نامساعدتر از دیگری است