کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرتسم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مرتسم
/mortasam/
معنی
۱. چیزی که بر آن نقش و رسم کشیده شده؛ نقشبستهشده.
۲. ویژگی فرمان اطاعتشده.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. رسمشده، نقشبسته
۲. نقشپذیر، منقوش
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مرتسم
واژگان مترادف و متضاد
۱. رسمشده، نقشبسته ۲. نقشپذیر، منقوش
-
مرتسم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mortasam ۱. چیزی که بر آن نقش و رسم کشیده شده؛ نقشبستهشده.۲. ویژگی فرمان اطاعتشده.
-
مرتسم
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ سَ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - منقش . 2 - زردوزی شده . 3 - مرسوم .
-
مرتسم
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ س ) [ ع . ] (اِفا.) نقش گیرنده ، نفش پذیر.
-
مرتسم
لغتنامه دهخدا
مرتسم . [ م ُ ت َ س َ ] (ع ص ) امتثال شده . مطاع . اطاعت شده : نایب یزدان بحق گرنه توئی پس چراست حکم تو چون حکم حق نزد بشر مرتسم . خاقانی . || مرسوم . (فرهنگ فارسی معین ).متبع. رجوع به معنی قبلی و نیز رجوع به معنی بعدی شود: شکل شاگرد غلامانه مکن گر چ...
-
مرتسم
لغتنامه دهخدا
مرتسم . [ م ُ ت َ س ِ ] (ع ص ) فرمان برنده . (آنندراج ). مطیع و فرمانبردار هر قاعده و قانونی . (ناظم الاطباء). امتثال کننده . اطاعت کننده . نعت فاعلی است از ارتسام به معنی امتثال . || گوینده ٔ کلمه ٔ تکبیر و اﷲ اکبر. (ناظم الاطباء). تکبیر گوینده و تع...
-
جستوجو در متن
-
مرتسمة
لغتنامه دهخدا
مرتسمة. [ م ُ ت َس َ م َ ] (ع ص ) تأنیث مرتسم . رجوع به مرتسَم شود.
-
مرتسمة
لغتنامه دهخدا
مرتسمة. [ م ُ ت َس ِ م َ ] (ع ص ) تأنیث مرتسم . رجوع به مرتسِم شود.
-
منقش
واژگان مترادف و متضاد
پرنقش، مرتسم، منقوش، نقشدار، نگارین
-
جامع خرم آباد
لغتنامه دهخدا
جامع خرم آباد. [ م ِ ع ِ خ ُرْ رَ ] (اِخ ) مسجدی است در خرم آباد که شاه پرور سلطان دختر اغرلو سلطان بسال 970 هَ .ق . آن را ساخته است و بعدها به امرشاه سلطان حسین صفوی مرمت شده است . تاریخ بناء آن را در محراب درسنگی مرتسم ساخته اند. (از مرآت البلدان ج...
-
جامع گنجه
لغتنامه دهخدا
جامع گنجه . [ م ِ ع ِ گ َ ج َ ] (اِخ ) مسجدی است در گنجه که شاه عباس اول در سال 1015 هَ .ق . یعنی همان تاریخی که گنجه را فتح کرد، در آنجا بنا نهاده است . معمار این مسجد شیخ بهائی بوده که تفصیل آن را در سنگی مرتسم کرده بود و بعداً قشون قراباغیها مسجد ...
-
جامع سبزوار
لغتنامه دهخدا
جامع سبزوار. [ م ِ ع ِ س َ زِ ] (اِخ ) مسجدی است در سبزوارکه گویند خواجه علی مؤید آخرین حکمران سربداریه که معاصر امیر تیمور بوده و به خدمت او شتافته است ، بنا کرده . این مسجد چندین بار مرمت و تعمیر شده و ضمن تعمیر آب انبار سنگی پیدا شد که چند شعر بر...
-
مرتکز
لغتنامه دهخدا
مرتکز. [ م ُ ت َ ک ِ ] (ع ص ) رگ برجهنده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مختلج . (متن اللغة). || ثابت . (آنندراج ).که در جای خود استوارتر و ثابت باشد. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). منتصب بر زمین . فروبرده . (یادداشت مرحوم دهخدا). مستقر. جایگز...
-
حامل رأس الغول
لغتنامه دهخدا
حامل رأس الغول . [ م ِ ل ُ رَءْ سِل ْ ] (اِخ )نام دیگر صورت برساوش است . (جهان دانش ). برشاوش . حامل رأس الغول ، ای برنده ٔ سر غول که در بیابان مردم را گمراه کند. (التفهیم ). شکل یازدهم از بیست ویک شکل شمالی که بر فلک مرتسم است بصورت مردی بر پای چپ...