کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مراقبة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مراقبة
معنی
جلوگيري کردن از , ممانعت کردن , سرزنش کردن , رسيدگي کردن , مقابله کردن , تطبيق کردن , نشان گذاردن , چک بانک , مراقب , ديده بان , ديدگاه , چشم انداز , دورنما , ديد , مراقبت , عمل پاييدن , نظريه
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مراقبة
لغتنامه دهخدا
مراقبة. [ م ُ ق َ ب َ ] (ع مص ) نگاهبانی کردن . (منتهی الارب ). حراست کردن . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). نگاه داشتن چیزی را. (از غیاث اللغات ). یکدیگر را نگاهبانی کردن . (صراح ) (منتهی الارب ). || کسی را چشم داشتن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ...
-
مراقبة
دیکشنری عربی به فارسی
جلوگيري کردن از , ممانعت کردن , سرزنش کردن , رسيدگي کردن , مقابله کردن , تطبيق کردن , نشان گذاردن , چک بانک , مراقب , ديده بان , ديدگاه , چشم انداز , دورنما , ديد , مراقبت , عمل پاييدن , نظريه
-
واژههای مشابه
-
meditation
مراقبه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] حالتی که در آن فرد با نادیده گرفتن محرکهای محیطی، خودآگاهانه ذهن را متمرکز میکند و از تنشها و فشارهای روحی رها میشود متـ . خودآرامی 1
-
مراقبه
فرهنگ فارسی معین
(مُ قِ بِ یا قَ بَ) [ ع . مراقبة ] (مص م .) 1 - مواظبت کردن . 2 - نگاهبانی کردن .
-
مراقبه
لغتنامه دهخدا
مراقبه . [ م ُ ق َ / ق ِ ب َ / ب ِ ] (ع مص ، اِمص ) مراقبة. رجوع به مراقبة و مراقبت شود. || ترسیدن و گردن فروانداختن . (غیاث اللغات ). رجوع به مراقبة و مراقبت شود. || به اصطلاح عرفا، حضور دل است با خدا و غیبت از ماسوا. (غیاث اللغات ). رجوع به مراقبت ...
-
واژههای همآوا
-
مراقبت
واژگان مترادف و متضاد
۱. پاس، ترصد، ترقب، توجه، تیمارداشت، حفاظت، دقت، دیدهبانی، رعایت، محارست، مراعات، مواظبت، ناظری، نظارت، نگاهبانی، نگهداری، نیوشه ۲. نگهبانی کردن ۳. مواظبت کردن
-
مراقبت
فرهنگ واژههای سره
تیمار، نگهدار
-
مراقبت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مراقبَة] morāqebat ۱. نگهبانی کردن؛ زیر نظر قرار دادن.۲. دیدبانی؛ نگهبانی.۳. (تصوف) توجه کامل داشتن سالک نسبت به حق.
-
مراقبت
فرهنگ فارسی معین
(مُ قِ بَ) [ ع . مراقبة ] (مص . ل .) 1 - نگاهبانی . 2 - دیده بانی کردن .
-
مراغبت
لغتنامه دهخدا
مراغبت . [ م ُ غ َ / غ ِ ب َ ] (از ع اِمص ) مراغبة. رجوع به مراغبة شود. || خواهش . رغبت . (غیاث اللغات ). مراغبة. رجوع به مراغبة شود : چندان که نشاط ملاعبت کردو بساط مراغبت گسترد جوابش نگفتم . (گلستان سعدی ).
-
مراغبة
لغتنامه دهخدا
مراغبة. [ م ُ غ َ ب َ ] (ع مص ) ظاهر کردن میل و خواهش . || (اِمص ) میل . خواهش . رغبت . شوق . آرزومندی . ج ، مراغبات . (ناظم الاطباء).
-
مراقبت
لغتنامه دهخدا
مراقبت . [ م ُ ق َ / ق ِ ب َ ] (ازع اِمص ) مراقبة در تمام معانی . رجوع به مراقبة و نیز مراقبه شود. || مواظبت : چون صاحب رای بر این نسق به مراقبت احوال خود پرداخت در همه ٔ اوقات گزاردن کارها در قبضه ٔ تصرف خود تواند داشت . (کلیله و دمنه ). دو طرف در ا...