مراقبة. [ م ُ ق َ ب َ ] (ع مص ) نگاهبانی کردن . (منتهی الارب ). حراست کردن . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). نگاه داشتن چیزی را. (از غیاث اللغات ). یکدیگر را نگاهبانی کردن . (صراح ) (منتهی الارب ). || کسی را چشم داشتن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ). ترقب . انتظار کسی را داشتن . توقع داشتن . (از متن اللغة). امید داشتن . (از غیاث اللغات ). امید داشتن به کسی . (یادداشت مؤلف ). || از کسی ترسیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). خوف داشتن . || راقَب َ اﷲ فی امره ؛ خافه . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به حاشیه ٔ ذیل مراقب شود. || (در اصطلاح عروض ) مراقبت . رجوع به مراقبت شود. || (در اصطلاح عرفا) مراقبه . مراقبت . رجوع به مراقبت شود. || (در نجوم ) مراقبة. مراقبت . رجوع به مراقبت شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.