کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مختلف الشکل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
چیزی که از چند جزء ناجورساخته شده باشدکلمه ای که اجزاء ان از زبان های مختلف تشکیل شده باشد
دیکشنری فارسی به عربی
هجين
-
جستوجو در متن
-
متحد الشکل
دیکشنری فارسی به عربی
زي رسمي
-
طیفوس الشکل
لغتنامه دهخدا
طیفوس الشکل . [ سُش ْ ش َ ] (ع اِ مرکب ) شبه طیفوس . تیفوئید .
-
زي رسمي
دیکشنری عربی به فارسی
يکسان , متحد الشکل , يکنواخت
-
variform
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارگانیک، گوناگون، دارای چندین شکل، مختلف الشکل
-
hominy grits
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرغ سرخ شده، ذرت پوست کنده با دانه های متحد الشکل
-
اختناقی
لغتنامه دهخدا
اختناقی . [ اِ ت ِ ] (ص نسبی ) (اصطلاح طب ) منسوب به اختناق . اختناقی الشکل .(اصطلاح طب ) . || اختناقیه (اصطلاح طب ) .
-
uniform
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لباس فرم، اونیفورم، یک نواخت کردن، یکسان، یک شکل، متحد الشکل، یک نواخت، یک دست، یک ریخت
-
خرنوبی
لغتنامه دهخدا
خرنوبی . [خ َ ] (ص نسبی ) مانند خرنوب . (یادداشت بخط مؤلف ).- خرنوبی الشکل ؛ بشکل خرنوب . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
عطارة
لغتنامه دهخدا
عطارة. [ ع ِ رَ ] (ع اِمص ) خوشبوئی . بوی خوش داشتن : مُزَوّی ̍، عدسی الشکل الی الطول ماهو حریف الطعم ، فیه عطارة و طعم . (ابن البیطار ج 2ص 19). || عطرسازی . || عطاری . (منتهی الارب ). شغل و حرفه ٔ عطار. (از اقرب الموارد).
-
زیاد
لغتنامه دهخدا
زیاد. (اِخ ) ابراهیم بن سفیان بن سلیمان بن ابی بکربن عبدالرحمن بن زیادبن ابیه ، مکنی به ابواسحاق . از شاگردان اصمعی و جز او. اوراست : کتاب شرح کتاب سیبویه . کتاب الامثال . کتاب النقط و الشکل . کتاب الاخبار. کتاب اسماء السحاب و الریاح و الامطار. (ابن ...
-
عبب
لغتنامه دهخدا
عبب . [ ع ُ ب ُ ] (ع اِ) آب جهجهان - ریزان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). آبهای جهنده .(اقرب الموارد). || درختی است که آن را الراء نامند. ابن سکیت گوید: عبب درخت کوچکی است که از حمی آب خورد و او را میوه های ریز بدی است که مربع الشکل است . (از معجم البل...
-
ابراهیم بن ابی محمد
لغتنامه دهخدا
ابراهیم بن ابی محمد. [ اِ م ِ ن ِ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) یحیی بن المبارک الیزیدی . ازیزیدیین . لغوی و عالم به عربیت . در خدمت مأمون خلیفه بوده و به بغداد وفات کرده است . از اوست : کتاب النقط و الشکل . کتاب بناءالکعبه . کتاب المقصور و الممدود. کت...
-
ابن انباری
لغتنامه دهخدا
ابن انباری . [ اِ ن ُ اَم ْ ] (اِخ ) ابوبکر محمدبن ابی محمد قاسم بن بشاربن حسن . او راست : کتاب الوقف و الابتداء. کتاب اللامات (در قرآن ). کتاب معانی القرآن . کتاب غریب الحدیث . کتاب النقط و الشکل . (ابن الندیم ). و ابن خلکان دو کتاب دیگر از او نام م...
-
لک البسر
لغتنامه دهخدا
لک البسر. [ ل َ کَل ْ ب ُ ] (ع اِ مرکب ) نوعی صمغ. (دزی ). هو طل یقع علی هشیم معد لوقوعه علیه ، یقطع ذلک الهشیم علی قدر نواة و یلقی علی الماء فیطفو و یسقط اللک علی نصفه الظاهر و تلبس علیه ، ثم یثقل ذلک النصف الظاهر بسبب وقوع اللک علیه و ینقلب و یرسب ...